پیشنهادهای محدثه فرومدی (٤,٧٠٢)
فراگیر
شهرهای بزرگ
leave to the mercy of : Leave someone or something exposed to probable danger or harm To allow one to face the punishment or rebukes of something o ...
ملاطفت
برچیدگی، انحلال
کلان فرگشت
حصول، دستیابی
موانست، شفقت، صمیمیت، الفت، موافقت
برنامه کمک های دولتی
مالکیت کسب وکار
( noun ) ماده قابل بازیافت، ماده بازیافت پذیر
مواد آلی سبز
غبرقابل بازیافت، بازیافت ناپذیر، بازیافت نشدنی، بازیافت ناشدنی، غیرقابل بازیابی، بازیابی ناپذیر
مصرف برق
خرده فروشی
برهوت غذایی
رده بالاتر، بالارتبه تر
مانع/بازدارنده/تضعیف کننده/تضیف گر چیزی بودن
به کار بستن/رفتن/آمدن برای، اجرا/استعمال کردن برای، مناسب/کاربردی بودن برای، مربوط بودن به، زدن/ مالیدن به، صدق کردن برای، مصداق/کاربرد داشتن برای
نقش آفرینان
ازپیش تعیین شده
زمان گذشته فعل run out؛ برای معانی بیشتر آن مدخل را ببینید.
. . . چه؟
سالن های اجرا
اماکن تفریحی
حق اظهار نظر داشتن
انسجام اجتماعی
دموکراسی محلی
به طور هفتگی
مجتمع مسکونی
باامنیت، باایمنی
کیلومتر طی شده خودروها ( مخففِ vehicle kilometers of travel ) a unit of measure of traffic flow, determined by multiplying the number of vehicles o ...
مخفف VKT: کیلومتر طی شده خودروها a unit of measure of traffic flow, determined by multiplying the number of vehicles on a given road or traffic netw ...
زمان شروع کار، زمان باز شدن جایی
( تعدادِ ) بیش از اندازه، بیش از حد، زیادی
باربری
ساعت تعطیلی
( حصول ) اطمینان ( از ) متضمنِ
لطمه دیده، عدول شده، تخطی شده
مروج/ترویج دهنده بودن
پارک سوار ( پارکینگی در کنار پایانه اتوبوس های شهری و دیگر وسایل نقلیه عمومی درون شهری برای پارک خودروهای شخصی و انتقال سرنشینان آن ها از طریق وسایل ...
شیوه ها، روش ها، طرق، وجوه
خطوط دید
گردش ایمن
تصادمات، تصادفات، برخوردها، ضربات
گردش و تفریح
وابستگی به خودرو
کاملا مشخص/آشکار/روشن/واضح/عیان/معلوم
برش لبه همسطح با جاده also dropped curb a place where the curb ( = edge of a raised path next to the road ) is made to slope down to the level of th ...
برش لبه همسطح با جاده also: dropped kerb, curb cut a place where the curb ( = edge of a raised path next to the road ) is made to slope down to the ...