پیشنهادهای میلاد علی پور (٤,١١٠)
جاندار، انسان زنده
به دقیق ترین حالت ممکن
شکل دادن، ایجاد کردن
به کار نیامدن
بلند
دلت واسه خودت بسوزه یا واسه خودت متأسف باش
درست ضرب المثل همونیه که آقای بیات فرمودن. خیلی ساده است. کافیه کمی فکر کنیم. پرندگان گوشتخوار، نوک خمیده و کج دارن. و قطعا انجیر نمیرخورن. بلکه نچی ...
عموم، گروه، دسته
صمیمانه، دوستانه
از مدتها قبل، خیلی وقت پیش
اجباری
رفتار
شدت
اقلام، موارد، اجناس ( برای پُر کردنِ داخلِ چیزی ) وقتی که اسم آن را نمی برند
با شک و تردید
گاهی معنای قدردانی و ستایش و تشکر و سپاسگزاری هم دارد
خودشیفته، کسی که شیفتۀ خود و رفتار خودش است
دیرزیستی، دیرپایی
چون در انگلیسی یا به قول دوستان آلمانی و تایلندی معنای خوبی نداره، دلیل نمیشه که در فارسی هم معنای خوبی نداشته باشه. کلمه ی داف فارسی هیچ ارتباطی به ...
گام برداشتن، قدم زدن
لطمه
تقصیر، گناه
همکار
نتیجه گرفتن، اعلام کردن
اندیشه ها
پیش از تاریکیِ هوا
سر دوراهی گیر کردن، تردید داشتن
سوخت رساندن، درحال سوختن نگه داشتن
ابوطیاره
به پا افتادن
هجومی، با طعنه و کنایه، متلک بار
شهربازی سرپوشیده/ مسقّف
مورد قبول قرار نگرفتن، راضی نبودن از چیزی
خدمات خودرویی
مستلزم چیزی بودن، نشان دادن
گیج کردن, سحر کردن, توجه کسی را جلب کردن
آسیب زا، صدمه زننده
بی بند و باری، باری به هرجهت
بی اثر، خنثی
چهره ی بی حالت، بی تفاوت
تشییع جنازه
عصیان، طغیان
سرسختانه، مُصِرّانه، از سرِ لج بازی
بی برو برگرد
شوک، اضطراب
نسبتا، درواقع، نزدیک به
به زندگی برگشتن
موافق دولت
زیاد آورده
منسوخ کردن، ابطال کردن، ازبین بردن، بی اثر ساختن