پیشنهادهای متین دهقان زادهٔ جزی (٢٧٩)
dude /ˈduːd/ /djuːd/ معنی: شخص، ادم شیک پوش معانی دیگر: ( خودمانی ) مرد، آدم، پسر، ( امریکا ) ، ( مردی که خیلی در بند لباس است ) خوش لباس، فکلی، ژیگو ...
جبران کردن یک لطف، لطفی را جبران کردن
repay /riˈpeɪ/ /rɪˈpeɪ/ معنی: تلافی کردن، بر گرداندن، پس دادن، پس دادن به معانی دیگر: ( پول ) پس دادن، بازپرداخت کردن یا شدن، عوض دادن، جبران کردن، ب ...
"Scrub sponge" یعنی: 🧽 اسفنج زِبری که برای شستن ظرف ها و سطوح استفاده می شه. در فارسی، معمولاً بهش می گیم: اسکاچ اسکاچ ظرف شویی یا گاهی: ابر ظ ...
scrub /ˈskrəb/ /skrʌb/ معنی: تمیز کاری، ادم گمنام، خارستان تیغستان، خراش دادن، مالش دادن، مالیدن، ستردن، تمیز کردن، خراشیدن معانی دیگر: درخت کم رشد، ...
percent /pərˈsent/ /pəˈsent/ معنی: در صد، فی صد، بقرار در صد معانی دیگر: ( لاتین ) درصد ( نشان آن: % ) ( per cent هم می نویسند ) ، یک صدم، از قرار صد ...
present /ˈprezənt/ /prɪˈzent/ معنی: بخشش، سفته، عطا، عطیه، هدیه، پیشکش، ره اورد، تحفه، اهداء، تقدیم، زمان حال، زمان حاضر، سوقات، اکنون، اماده، فعلی، ...
تلفظ: پالپ pulp /ˈpəlp/ /pʌlp/ معنی: حالت خمیری، خمیر کاغذ، مغز ساقه، مغز نیشکر، جسم خمیر مانند، بصورت تفاله دراوردن، گوشتالو شدن، خمیر کردن معانی دی ...
pul ( واحد پول افغانستان ) پول ( معادل یک صدم افغانی ) بررسی کلمه اسم ( noun ) حالات: puli, puls • : تعریف: the smaller monetary unit of Afghanist ...
Doy یکی دیگر از کلمه هایی که معنای مشابه پ ن پ دارد کلمه ی Doy است. این کلمه در مجموع یعنی حرفی که زدی کاملا بدیهی بود. به مثال های زیر دقت کنید تا ...
معنی: سالار، آقا، لرد یا نجیب زاده، رئیس یا استاد یا عضو دانشکده، پوشیدن، برتن کردن معانی دیگر: رودخانه ی دون ( در روسیه ) ، عنوان احترام آمیز اسپانی ...
obviously /ˈɑb. viː. ə. sli/ /ˈɑb. viː. ə. sli/ بطور آشکار یا معلوم، معلوم است که، بدیهی است که انگلیسی به انگلیسی: • in an obvious manner; clearly; ...
تلفظ: دا
انگلیسی به انگلیسی • ( slang ) no kidding! , you don't say! ( used sarcastically ) یا used to comment on an action perceived as foolish or stupid, ...
در فارسی، یا معنی ای نمی دهد، یا معنی �ه� در آخر کلمات یا معنی �این� یا در برخی موارد، �آن�، یا معنی �را� می دهد.
تلفظ: اگر کلمهٔ بعد از آن، اولش، صدای حروف صدا دار داد یا صدای یکی از این حروف صدا دار a, e, i, o, u را داد، تلفظ آن، به صورت /ə/ ( ذا ) است؛ اما اگر ...
pull /ˈpʊl/ /pʊl/ معنی: کشش، کشیدن، کندن، کشیدن دندان، پشم کندن از، بطرف خود کشیدن، چیدن معانی دیگر: ( به طرف خود ) زور دادن، درآوردن، دریدن، پاره کر ...
dawn /ˈdɒn/ /dɔːn/ معنی: سپیده، اغاز، سپیده دم، فجر، سحر، سحرگاه، بامداد، اغاز شدن معانی دیگر: پگاه، پیشتاب، شبگیر، غلس، ( هنگام ) طلوع آفتاب، آغاز ( ...
rumor /ˈruːmər/ /ˈruːmə/ معنی: شایعه، چغلی، چو، شایعه گفتن و یا پخش کردن معانی دیگر: هو، زبانزد، شایع کردن، چو انداختن، هو انداختن ( انگلیس: rumour ) ...
تلفظ: سچرَچْ stretch /ˈstret͡ʃ/ /stret͡ʃ/ معنی: دوره، بسط، کوشش، قطعه، اتساع، ارتجاع، خط ممتد، مدت، امتداد دادن، کش دادن، کش امدن، کش اوردن، گشاد شدن ...
• hair which grows on a man's upper lip; similar hair growth on an animal ( also moustache )
معنی: خوش بین معانی دیگر: خوش بین
mustache /ˈməˌst�ʃ/ /məˈstɑːʃ/ معنی: سبیل معانی دیگر: بروت تلفظ: آمریکایی: ماسْتَشْ بریتانیایی: مِسْتاشْ
بلاند ببمو
blond /blɑnd/ /blɑnd/ معنی: بور معانی دیگر: موطلایی، زرین موی، دارای موی کم رنگ، دارای موی زرد و چشم آبی و پوست سفید، کاکل زری، سفیدرو
بلاند جوک
• ebonics, non - standard form of english that is used among african - americans انگلیسی سیاه _ انگلیسی آفریقایی - آمریکایی_ انگلیسی محاوره ای
black hole /ˈbl�khoʊl/ /bl�khəʊl/ ( نجوم ) سیه سوراخ، سوراخ سیاه ( سوراخ فرضی که باقیمانده ی ستاره ی عظیم فروریخته ای بوده و به واسطه ی نیروی جاذبه ...
سچرِچْتْ _ سچرَچْتْ ( آمریکایی )
M. A تلفظ: آمِیْ
dollar
تیک
تی ام
ات سایت تلفظ انگلیسی: اَت
نوعی حرف
نوعی حرف
گرد باد جزایر فارو ( faeroe ) ، مخفف: انگلیسی کهن
نوعی حرف
نوعی حرف
نوعی حرف
حرف یونانی
حرف یونانی
مخفف کوتیشن یا " معنی: � یا �
حرف یونانی
* ستاره
حرف یونانی
حرف یونانی
هشتگ، در موسیقی: دییِزْ
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی
حرف یونانی پی؛ استافده شده در ریاضیات ( عدد گنگ پی ≈ 3. 1415 )
حرف یونانی
حرف یونانی رُو
حرف یونانی
حرف یونانی
camera /ˈk�mərə/ /ˈk�mərə/ معنی: دوربین، دوربین یا جعبه عکاسی معانی دیگر: ( در اصل ) اتاق، اتاق کار ( به ویژه اتاق کار ویژه ی قاضی ) ، دیوان، دوربین ...
تلفظ: ذی یونایدِدْ ستِیْتْسْ
تلفظ: ذی usa ( ذییووِسِیْ
تلفظ: سووِنیر : سو وا نیر
آلفا ( حزف یونانی ) ، در ریاضیات نیز، استفاده می شود.
بِتا ( حرف یونانی ) ، در ریاضیات هم، استفاده می شود.
حرف یونانی
حرف یونانی
دلتا ( حرف یونانی ) ، نشان دهندهٔ تغییرات در ریاضیات
تی ( حرف یونانی )
تتا ( حرف یونانی ) ، زاویه ای در ریاضی؛ تلفظ: آمریکایی: ثِیْدا بریتانیایی: ثیتا
سیگما ( حرف یونانی ) ؛ در ریاضی برای جمع، استفاده می شود.
تلفظ : رُوسْ
اسم خاص مذکر تلفظ: ایثِنْ
همچنین ورا ( پاوه ) . ورا ( پاوه ) ، روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان پاوه در استان کرمانشاه ایران است.
در فارسی، مخفف او را؛ در عربی، به معنای پشت = خلف
کافه تریا ( رستوران سلف سرویس ) ، رستورانی که مشتریها برای خودشان غذا میبرند a kind of restaurant
( در مدارس و غیره ) تالار یا بنایی که هم کافه تریا است و هم محل سخنرانی
خلاصه هوش مصنوعی "ا" یک حرف از الفبای فارسی است که به عنوان یک صامت استفاده می شود و می تواند به صورت "الف" یا "همزه" نیز خوانده شود. در فارسی، "ا" ...
- شاحن : اسب جنگی ، دستگاه پرکردن باطری و هرچیز دیگر ( مثل تفنگ ) ، باری ، بار کننده ( کشتی ) ، بار ، با. . .
فارسی به فارسی: لغت نامه دهخدا شاحن. [ ح ِ ] ( ع ص ) پُر. گویند: مرکب شاحن ؛ ای مشحون ، چون کاتم بمعنی مکتوم. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) . عرب ...
در امری اندیشیدن، به عمق و ژرفای چیزی فکر کردن
فیلم ها
پله
"Rocoto" به معنای فلفل قرمز یا زرد در زبان اسپانیایی است، اما در زبان های بومی دیگر، مانند Quechua و Aymara، نام های متفاوتی دارد. این نوع فلفل در کو ...
A city in Peru.
معنی: وقفه، مکی، سکوت، توقف، درنگ، مکی کردن معانی دیگر: مکث، مولش، درنگ کردن، تردید کردن، مکث کردن، بازایستادن، مولیدن، ( با: on یا upon ) توقف کردن، ...
Australia قاره ی استرالیا، جزیره ی استرالیا، استرالیا تلفظ: بریتانیایی: /ɒˈstreɪljə/ اُسْچِرِیْلییَ آمریکایی: /ɒˈstreɪliə/ آسْترُولییَ
معنی: اهن، اطو، فلز، اتو، اتو کردن، اتو زدن، اهن پوش کردن، اتو کشیدن معانی دیگر: آهن ( نشان آن: fe، وزن اتمی: 55/847، شماره ی اتمی: 26، چگالی: 7/86، ...
computer تلفظ: آمریکایی: کامپیودر _ کمپیودر /kəmˈpjuːtər/ بریتانیایی: کامپیوتَ _ کامپیوتِ _ کمپیوتَ _ کمپیوتِ /kəmˈpjuːtə/ معنی: کامپیوتر، رایانه، ش ...
تلفظ: تلفظ امریکایی: /ˌsuːvəˈnɪr/ سووِنیر ( سو وا نیر ) تلفظ بریتانیایی: /ˌsuːvəˈnɪə/ سووِنی ( ی ) ِ ( سو وا نی ( ی ) ِ معنی: یادبود، یادگار، ره اور ...
particular تلفظ آمریکایی: /pərˈtɪkjələr/ پار تی کییو لر - پار تی کییو لار /pəˈtɪkjʊlə/ پا تی کیو لَ معنی: فقره، خصوصیات، تک، خصوصی، ویژه، بخصوص، مختص ...
دستشویی دارم
سی و دومین حرف الفبای فارسی.
yellow /ˈjeloʊ/ /ˈjeləʊ/ معنی: زردی، زرده تخم مرغ، ترسو، زرد، عسلی، اصفر معانی دیگر: زرگون، طلایی، رنگ و رو رفته، ( در اثر کهنگی و غیره ) زرد شده، ز ...
معنی: مورب انگلیسی به انگلیسی • in italics, printed using a form of type in which the letters lean to the right, printed in italics ( also italicise ...
important /ˌɪmˈpɔːrtənt/ /ɪmˈpɔːtnt/ معنی: ژرف، مهم، عمده، خطیر، فوق العاده، با اهمیت، پر اهمیت معانی دیگر: کرامند، مهست، ذی نفوذ، بانفوذ، فرمند، مقت ...
post /poʊst/ /pəʊst/ معنی: پست، تعجیل، مسئولیت، منصب، سمت، موقعیت، مسند، مقام، شغل، چاپار، صندوق پست، بسته پستی، پستخانه، ارسال سریع، سیستم پستی، تیر ...
معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا معانی دیگر: در عمل، در واقع تلفظ: بریتانیایی: اَکْچِلیْ _ اَکْچولیْ آمریکایی: اَکْشولیْ Synonym = in fact
modern /ˈmɑːdərn/ /ˈmɒdn̩/ معنی: نو، جدید، مدرن، نوین، امروزی، کنونی، متاخر معانی دیگر: امروزین، ( وابسته به دورانی از تاریخ که بعد از قرون وسطی یعنی ...
ثروت، بخت، شانس، طالع، دارایی، مال، خوشبختی، بحی و اقبال، اتفاق افتادن، مقدر شدن • future events, fate, destiny, things which happen to a person ت ...
should /ʃʊd/ /ʃʊd/ معنی: باید، بایست معانی دیگر: زمان گذشته ی: shall، ( برای بیان وظیفه و محذور و مناسبت ) باید، سزاوار است، سزد، بجا است اگر، ( برای ...
فرهنگ فارسی ( معجزه آسا ) ( صفت ) معجزه مانند معجزه گونه . یا بطور معجزه آسا . بطرزی شبیه بمعجزه : بطور معجزه آسا از حریق نجات یافت .
awful /ˈɑːfl̩/ /ˈɔːfl̩/ معنی: ترس، مهیب یا ترسناک معانی دیگر: انگیزنده ی ترس و احترام، اعجاب انگیز، بهت آور، ترس آور، هراس انگیز، بسیار بد، وحشتناک، ...
nauseous /ˈnɒʃəs/ /ˈnɔːsɪəs/ معنی: تهوع اور معانی دیگر: ( عامیانه ) دچار تهوع، تهوع آور، منش انگیز، دل آشوبگر، وامنده، انزجار انگیز، بیزار کننده، چند ...
fossiliferous /ˌfɑːsəˈlɪfərəs/ /ˌfɑːsəˈlɪfərəs/ معنی: سنگ واره، فسیل دار، فسیل مانند، سنگی معانی دیگر: سنگواره دار، سنگواره زا، سنگواره مانند معانی ب ...
fossil /ˈfɑːsl̩/ /ˈfɒsl̩/ معنی: فسیل، مربوط بادوار گذشته، سنگ واره معانی دیگر: آدم قدیمی مسلک، کهنه اندیش، آدم متحجر، سنگواره ای، سنگواره سان، فسیلی، ...
این، را
انگلیسی به انگلیسی • we helping verb ( used together with another verb, name or description )
یک میلیارد یک ییلیون ( انگلیسی ) 👇🏼 به فارسی: یک میلیارد!!!
• an a to z is a map or book of maps showing the roads in a particular city or area; a to z is a trademark. از a تا z؛ از الف تا ی؛ از سیر تا پیاز ...
A to Z
و از
معنی: صدای فش فش، گاز مشروبات، چابگی، هیجان داشتن، گاز داشتن معانی دیگر: ( صدای فش که از نوشابه های گاز دار بر می خیزد ) فش، پلغ پلغ، فس، وز، نوشابه ...
معنی: خربزه، هندوانه معانی دیگر: ( گیاه شناسی ) انواع گیاهان خانواده ی کدو که گوشت آبدار و خوراکی و تخم فراوان دارند مانند هندوانه و طالبی و غیره، ( ...
لغت نامه دهخدا تشاهد. [ ت َ هَُ ] ( ع مص ) با هم گواهی دادن. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) . گواهی دادن با هم. ( ناظم الاطباء ) . || با هم حاضر شدن و م ...
تماشا میکند، مشاهده میکند، میبیند
معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا معانی دیگر: در عمل، در واقع تلفظ: بریتانیایی: اَکچِلی آمریکایی: اَکشولی Synonym = in fact
دانشنامه عمومی یون سپهر یا یونوسفِر ( به فرانسوی: Ionosph�re ) در بالاترین لایهٔ اَتمُسفِر ( هواسپهر ) جای دارد. [ ۱] یونوسفر بخشی یونیده از جو بالای ...
تلفظ: ذییاسْ
تلفظ: ذا یو اِس اِیْ معنی: ایالات متحدهٔ آمریکا رئیس جمهور: ترامپ
معنی: ایالات متحدهٔ آمریکا تلفظ: ذا یو اِس اِیْ
ذا یونایدِدْ ستِیْتْسْ ایالات متحدهٔ آمریکا رئیس جمهور: ترامپ
دیکشنری ث
نام بکی از پزشکان دورهٔ هخامنشیان
لغت نامه، واژه نامه، فرهنگ لغت، دیکشنری
immediately ad verb ( غید ) تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˌɪˈmiːdiətli/ آمیدییِدْلی تلفظ بریتانیایی: /ɪˈmiːdɪətli/ ایمیدییِدْلی - ایمیدییِجْلی - اِمیدییِت ...
immediately ad verb ( غید ) تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˌɪˈmiːdiətli/ آمیدییِدْلی تلفظ بریتانیایی: /ɪˈmiːdɪətli/ ایمیدییِدْلی - ایمیدییِجْلی - اِمیدی ...
Uncountable
Countable
نماد های تلفظ به عنوان مثال: i see /si/
yellow /ˈjeloʊ/ /ˈjeləʊ/ معنی: زردی، زرده تخم مرغ، ترسو، زرد، عسلی، اصفر معانی دیگر: زرگون، طلایی، رنگ و رو رفته، ( در اثر کهنگی و غیره ) زرد شده، زر ...
ex /eks/ /eks/ مخفف:، آزمون شده، بررسی شده، مثال، دادوستد، مبادله، مدیر، مجریه، تندرو، سریع السیر، بدون، به استثنای، ( عامیانه ) همسر پیشین، عاری از، ...
x /ˈeks/ /eks/ ( عدد نویسی رومی ) ده، ( کسانی که نمی توانستند نام خود را امضا کنند ) ضربدر، ( در پایین نامه ها ) نشان بوسه، نشان مجهول، نشان گم، ( ا ...
suggest ( v ) = suggestion ( n ) = offer = advice ( n )
fay /ˈfeɪ/ /ˈfeɪ/ معنی: جن، پری، نصب کردن معانی دیگر: ( قدیمی ـ سوگند ) مذهب، ایمان، ( نجاری کشتی و کشتی سازی ) لب به لب کردن ( تخته و غیره ) ، وصل ک ...
اسم مذکر
نام خاص مونث انگلیسی به انگلیسی • female first name
receiving Verb Verb ing Present continuous ( present progressive ) تلفظ: ریسیوِنْ معانی ( دیکشنری آبادیس ) : قانون ـ فقه : استیفاء بازرگانى : دریاف ...
never تلفظ: تلفظ آمریکایی: نِر تلفظ بریتانیایی: نَ، نِ
نام دختر
نام پسر
نام مونث
https://abadis. ir/fatofa/دزیره - کلاری/#[cm]
بگویید انگلیسی: say
لغت نامه دهخدا غید. [ غ َ ی َ] ( ع مص ) خمیدن گردن کسی و کژ گردیدن و مائل شدن اعطاف او. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) . خمیده شدن گردن و نرم شدن شانه ه ...
express ( verb, adjective, adverb, noun ) /ɪkˈspres/ /ɪkˈspres/ معنی: سریع، روشن، صریح، مخصوص، سریع السیر، ابراز داشتن، ادا کردن، اظهار کردن، بیان ...
اسم خاص مونث تلفظ: اَلِسِنْ منبع: https://abadis. ir/entofa/alison/
معنی: تو ( شما ) ( you ) ( مخفف you ) ( در محاوره ) بررسی کلمه ضمیر ( pronoun ) • : تعریف: you ( spelled to reflect informal pronunciation ) . انگ ...
usual تلفظ: یوژواُلْ تلفظ آمریکایی: /ˈjuːʒəwəl/ تلفظ بریتانیایی: /ˈjuːʒʊəl/ معنی: معتاد، معمولی، متداول، عادی، مرسوم، همیشگی، معمول معانی دیگر: رواگ
mountain تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˈmaʊntən/ تلفظ بریتانیایی: /ˈmaʊntɪn/ ( مَ اون تِنْ ) معنی: کوه، کوهستانی، کوهستان معانی دیگر: جبل، توده ی بزرگ ( از ...
pronoun /ˈproʊnaʊn/ /ˈprəʊnaʊn/ معنی: ضمیر معانی دیگر: ( دستور زبان ) ضمیر، جانام ( مانند: he یا her یا which یا you یا anybody ) a word that can fu ...
انگلیسی به انگلیسی • four
terry /ˈteri/ /ˈteri/ معنی: سرباز مدافع مرزی انگلیس، پارچه حولهای معانی دیگر: پارچه ی حوله ای که پرزهای آن به صورت حلقه است ( terry cloth هم می گویند ...
کلمات اختصاری عبارت کامل: Speech Interpretation and Recognition Interface موضوع: موبایل سی ری ( Siri ) یک رابط صوتی مخصوص دستگاه های آی فون4اس ( iPho ...
پاسخ به Elena: نتم پسر است.
• male first name ( shortened form of gregory )
نام دختر
تخصصی [نساجی] نخ ویژه تور بافی - نخ دولاییخیلی ظریف با کیفیت عالی و پرتاب و پرز سوز شده
The alphabet of English language
abc تلفظ: اِیْ بی سی: تلفظ آمریکایی: /ˌeɪbiːˈsiː/ تلفظ بریتانیایی: /ˌeɪbiːˈsiː/ معنی: الفبا، کتاب الفبا، پایه کار، مبدا کار معانی دیگر: ( معمولا جمع ...
Muslim ( mainly Egypt and Sudan ) : variant of Majid . Jewish ( Ashkenazic ) : occupational name for a preacher Hebrew magid Yiddish maged.
معنی: پوست درخت معانی دیگر: اسم خاص مذکر، خاکروبه، تفاله، پوست کندن تلفظ: راسْ
اسم خاص مونث تلفظ: أمریکایی: مِگِنْ بریتانیایی: مَگِنْ تلفظ های دیگر: مِیْگِنْ - میگِنْ
پاسخ به مهدیسا: با اسم کشورها و یا قاره ها برای این موارد ما از حرف تعریف استفاده نمی کنیم. ولی اگر اسم یک کشور از ترکیب چند اسم بود از The استفاده م ...
فرانسه ) والس ( رجوع شود به: waltz )
charge تلفط: تلفط آمریکایی: /ˈt͡ʃɑːrdʒ/ شارْجْ تلفظ بریتانیایی: /t͡ʃɑːdʒ/ شاجْ معنی: تصدی، وزن، هزینه، عهده، خرج، مطالبه، مطالبه هزینه، عهده داری، ...
تلفظ: تلفظ امریکایی: کارْدِگِیْنا تلفظ بریتانیایی: کاتِهِنا A port in Colombia
اسم خاص مونث تینا
شهر باستانی کوسکو در پرو
اسمه A name
بندر ونکوور ( در غرب کانادا )
انگلیسی به انگلیسی: • structure in israel's city of jaffa that is used for cultural performances ( especially for dance troupes )
empire تلفظ: آمریکایی: /ˈempaɪər/ اِم پایر بریتانیایی: /ˈempaɪə/ اِم پایِ معنی: فرمانروایی معانی دیگر: امپراتوری، دوران حکمروایی امپراتور، حکومت ا ...
اسم مذکر A male name
لی یُ A name is an name And معانی دیگر : برج اسد معانی بیشتر : اسم خاص مذکر، کسی که در برج اسد به دنیا آمده است، ( نجوم ) استارگان ( مجمع الکواکب ) ش ...
اسمه و اسم شخص زیر هم بوده: ویلیام بلایک ( نقاش و شاعر انگلیسی )
situation تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˌsɪt͡ʃuːˈeɪʃn̩/ سَ تو اِیْ شِنْ تلفظ بریتانیایی: /ˌsɪt͡ʃʊˈeɪʃn̩/ سَ چو اِیْ شِنْ معنی: جا، وضع، حالت، موقعیت، وضع ...
Piano سه بخش است و بخش دوم بلند تر ( با استرس ) خوانده میشود ( 3 - 2 ) . معنی: ( ساز ) پیانو، قطعه موسیقی اهسته و ارام، ارام بنوازید معانی دیگر: ( د ...
دستور نواختن موسیقی ) آرام و با تانی ( بنوازید ) تلفظ آمریکایی: لِجییِرُ تلفظ بریتانیایی: لِگییِرُ
( دستور نواختن موسیقی ) آرام و با تانی ( بنوازید )
تانی مترادف تانی: آهستگی، ایست، تأخیر، تمجمج، درنگ، طمانینه، کندی، مکث، آهسته، کند، یواش، سستی، درنگ کردن، تأخیرکردن، سستی کردن برابر پارسی: آهستگی، ...
souvenir تلفظ: تلفظ امریکایی: /ˌsuːvəˈnɪr/ سووِنی یِر تلفظ بریتانیایی: /ˌsuːvəˈnɪə/ سووِنی یِ معنی: یادبود، یادگار، ره اورد، سوغات معانی دیگر: یادگ ...
معنی: یادبود ها، یادگارها ، ره اوردها ، سوغات معانی دیگر: یادگاری ها، یادآور ها، ره آورد ها، ارمغان ها، خاطره ها تلفط بریتانیایی: سووِنی یِ تلفظ آمری ...
کارکنان هتل
current تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˈkɜːrənt/ کِرِنْتْ - کِرِنْ تلفط بریتانیایی: /ˈkʌrənt/ کارِنْتْ معانی: جریان، سیاله، ترن، رایج، روان، متداول، معاصر، ج ...
dos تلفظ: /ˈdɒs/ /duːz/ معانی: ( کامپیوتر ) داس، نوعی سیستم عامل جهت کامپیوترهای شخصی، باید ها، کار های که باید انجام بدهمیم ( شود )
ale تلفظ: /ˈeɪl/ /eɪl/ اِیُل معنی: ابجو، ابجو انگلیسی، آبجو ایل معانی دیگر: ایل، آبجو انگلیسی ( فرق آن با آبجوی معمولی این است که تخمیر آن تند و در ...
le /lə/ /lə/ مخفف: ( فوتبال امریکایی ) گوشه ی چپ، مخفف: ( انجیل ) لاویان، سفر لاویان le_ پسوند:، ( فعل ساز ) حاکی از حرکت یا عمل مکرر [babble یا spar ...
ol ol _ پسوند: الکل، فنل [menthol و thymoll]، پسوند: رجوع شود به: - ole
راه آهن فراز ( روی خاکریزی برای مصونیت از سیل و غیره )
l /ˈel/ /el/ معنی: دوازدهمین حرف الفبای انگلیسی معانی دیگر: ( معماری ) ضمیمه ی ساختمان که آن را به شکل "l" در می آورد، ( اعداد رومی ) پنجاه، پیشوند: ...
Movie theater = the movies ( آمریکایی ) Cinema: بریتانیایی
hotel تلفظ: /hoʊˈtel/ ( استرس روی بخش دوم ) معنی: هتل، مسافرخانه، مهمانخانه معانی دیگر: مهمانسرا
آ. همانندِ �الف�، نخستین حرف از حروف الفبای فارسی و در حساب جمل هم، مانند �الف�، معادل یک به حساب می آید. اما فارسی زبانان، در نظام الفبایی خود، نخست ...
alley /ˈ�li/اَلی /ˈ�li/اَلی معنی: کوچه، خیابان کوچک معانی دیگر: پس کوچه، کوی، راه، معبر، خیابان، راهرو، راهی که دو طرفش درخت باشد، ( بازی بیس بال ) ب ...
next door /nɛkst dɔr/ /nɛkst dɔː/ در بعدی، خانه ی بعدی، همسایه، دیوار به دیوار، خانه ( یامغازه یا ساختمان و غیره ) ی مجاور، بعدی، پهلویی، خانه پهلویی ...
Next door: همسایه، کنار، در بغلی، در بعدی، خانه ی بعدی، دیوار به دیوار، خانه ( یامغازه یا ساختمان و غیره ) ی مجاور، بعدی، پهلویی، خانه پهلویی، جنب ای ...
vase تلفظ: تلفظ آمریکایی: /ˈveɪs/ تلفظ بریتانیایی: /vɑːz/ تلفظ آمریکایی: vays تلفظ بریتانیایی: vaaz تلفظ آمریکایی: وِیس تلفظ بریتانیایی: واز معنی: ظ ...
california تلفظ آمریکایی: /ˌk�ləˈfɔːrnjə/ کَلِفُرنییَ تلفظ بریتانیایی: /ˌk�lɪˈfɔːnɪə/ کَلِفُنییَ معنی: ( ایالت کالیفرنیا ) ( در باختر ایالات متحده ...
suggest تلفظ: آمریکایی: /səgˈdʒest/ سِگْجَسْتْ بریتانیایی: /səˈdʒest/ سِجَسْتْ معنی: پیشنهاد کردن، اظهار کردن، تلقین کردن، اشاره کردن بر، بفکر خطور ...
Water water / ˈwɒtər / / ˈwɔːtə / معنی: اب، مایع، ابگونه، پیشاب، خیساندن، خیس عرق شدن، خیس کردن، اب دادن معانی دیگر: آب، ما ( h2o ) ، ( معمولا جمع ) ...
ماه ها مانثس ( مانث ) ( مانس ) ( مانتث ) ( مانتس )
student /ˈstuːdənt/ آمریکایی /ˈstjuːdnt/بریتانیایی معنی: شاگرد، دانشجو، دانش اموز، عضو دانشکده یا دانشگاه، اهل تحقیق معانی دیگر: دانش آموز، محصل، پژ ...
Recreation معنی: سرگرمی، تفریح، خلق مجدد معانی دیگر: شادداشت، خرمداشت، ماژ، وسیله ی تفریح، ماژه، بازآفرینی، بازآفرینش تلفظ: رِکری یِیشِن ( رِکریِیشِن ...
معنی: همایون، عالی نسب معانی دیگر: شکوه مند، مجلل، عالی، پرعظمت، بزرگ جاه، ( از نظر سن یا مقام و غیره ) قابل احترام، محترم، معزز، ارجمند، ماه هشتم تق ...
Usذا ( د ) سیدی Ukذا سیتی
معنی: هم اهنگی، کنسرت، ساز واواز، انجمن ساز واواز، جور کردن، سر یکی کردن معانی دیگر: وابسته به کنسرت، کنسرتی، ( موسیقی ) هماهنگی، همسازی، توافق، همکا ...
معنی: واقعا، عملا، در حقیقت، بالفعل، فعلا معانی دیگر: در عمل، در واقع تلفظ: بریتانیایی: اَکچِلی آمریکایی: اَکشولی
معنی: ریاضی ) عدد ترتیبی، شمار دهنادی ( مثلا: دهم tenth یا دوم second یا صدم تلفظ: بریتانیایی: اُدِنُل نامبِ آمریکایی: اُردِنُل نامبر
تلفظ: پِیشِنت معنی: مریض، بیمار، صبور، شکیبا. . .
field معنی: زمین، صحرا، میدان، پهنه، عرصه، رشته، دایره، مرغزار، دشت، مزرعه، کشتزار، بمیدان یا صحرا رفتن معانی دیگر: پالیز، کشتگاه، کردو، - زار، - گاه ...
معنی: بلوار، تفرجگاه، خیابان پهنی که دو طرف آن درخت و گلگاری یا چمن باشد، بولوار، باغراه، چارباغ، خیابان پهنی که دراطراف ان درخت باشد بولوارد. . . . ...
شناسه ( حرف معرّفه ) است و قبل چیزی که میشناسیمش بکار میبریم معنی: را، حرف معرفه، حرف تعریف ( با a و an فرق دارد ) ، تا اینکه، مگر اینکه، برای اینکه، ...
ماچو پیچو
ایوان Is ) a name ) =
معنی: خفه شو، دهنتو ببند تلفظ: بریتانیایی: شاتاپ آمریکایی: شاداپ
معنی : ( شهرِ ) نیویورک ( در آمریکا ) تلفظ: بریتانیایی: نی یو یُک آمریکایی: نو یُرک
( کشورِ ) ژاپن، جلا، جلا دادن، لاک و الکل ( برّاق ) ، لاک ژاپنی، . . . . تلفظ: جِپَن
مخفف We are یعنی ما هستیم . . .
معنی: ایالات متحده تلفظ: ذی یو اِس
معنی: ایالات متحدهٔ آمریکا تلفظ: ذی یو اِس اِی
معنی: ایالات متحده تلفظ: آمریکایی: یونایدِد ستِیتس بریتانیایی: یونایتِد ستِیتس
Knew = The past ( form ) of "know"
اسکندر
بود second person singular past, plural past, and past subjunctive of be.
معنی: پل، وصل ( متصل ) کردن تلفظ: برِچ
( ساز ) پیانو، ارام و اهسته نوازیدن
معنی: بین، مابین تلفظ: بِتوین
معنی: بدمینتون تلفظ امریکایی: /ˈb�dˌmɪntən/
( کشور ) ایران
معنی: ( قارّهٔ ) اُروپا تلفظ امریکایی: یورَپ تلفظ بریتانیایی: یورِپ
معنی: ( قارّهٔ ) آسیا تلفظ: اِیژَ ( اِیژاَ )
معنی: قرآن کریم تلفظ: هُلی کوران ( هُولی کوران ) ( کران )
معنی: شامپانزه تلفظ امریکایی: چیمپِنزی تلفظ بریتانیایی: چیمپَنزی
معنی: زرافه. تلفظ امریکایی: جیرَف. تلفظ بریتانیایی: جیراف.
تلفظ: وِیُل ( او وِیُل )
معنی: نهنگ، وال تلفظ: وِیُل ( وِ یُ ل )
معنی: مارماهی تلفظ: ایُل ( ای یُل ) ( ایُ )
تلفظ: مِیُلک معنی: شیر
Lyre تلفظ امریکایی: لایِر تلفظ بریتانیایی: لایِ معنی: چنگ معادل: harp
پرتغال ها a plural of orange
پرتغال - نارنجی a kind of fruit or a kind of color
نهنگ ها ( وال ها ) a plural of whale 🐳🐋
کیتی
معنی: سیب نوعی میوه ( a kind if fruit ) le در کلمهٔ apple صدای ( اُ ) میدهد ( چون ( دارک ال ) دارد ) پس تلفظ کلمهٔ apple میشود: اَپُل ( اَپُ )
درخت نوعی گیاه ( a kind of plant ) صدای چ خفیف میدهد ( چری )
داروخانه معادل = Pharmacy صدای ج خفیف میدهد ( جراگستُر )
داروخانه معادل = drugstore
سینما معادل = movie theater
سینما معادل: the movies
تلفط the: اگر کلمه بعد از the حرف اولش جزؤ حروف صدا دار ( a, e, i, o, u ) باشد /�i:/ ( ذی ) تلفظ میشود و در غیر این صورت ( ذا ) تلفظ میشود.
را در عربی هم معنی خدا میدهد.
ذا ( ذی )
محض رضای خدا!
کلاه سرم رفت ( کلاه رفت سرم ) .
تلفط the: اگر کلمه بعد از the حرف اولش جزو حروف صدا دار ( a, e, i, o, u ) باشد /�i:/ ( ذی ) تلفظ میشود و در غیر این صورت ( ذا ) و یا بعضی وقتها ( ذِ ...