پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٣٧٠)
وحتی بیشتر ازاین
فرهنگ پرورش تمدن
قلبا" صمیمانه باخاطرجمع باتمام دل
مدثر یعنی کسی که بر خود جامه ( لباس ) پیچیده است. این آیه خطاب به پیامبر ( ص ) است و اشاره به این دارد که پیامبر از تکان روحی آغاز وحی، احساس سرما می ...
تست ECOG یا الکتروکوکلئوگرافی، تستی برای اندازه گیری پتانسیل های الکتریکی تولید شده در گوش داخلی در نتیجه تحریک با صداهای دریافتی است. تست ECOG، برا ...
ساکت کردن هیس گفتن خفه کردن هیس!ساکت شو!
کنایه از ماهربودن با ظرافت کارکردن
Lonely boy A boy who is alone. A boy who is by himself
قرارداد صلح بلاعوض، عقدی ( قرارداد ) است که ضمن آن، یکی از طرفین، مالی را به دیگری انتقال می دهد یا از حق خود در مورد اختلافی، چشم پوشی کرده، اما در ...
ثیاب جمع ثوب به معنی لباس و جامه است. ثیابک یعنی لباس هایت، جامه هایت
خدایا، ای خدا، پروردگارا این واژه مجموعا ۵ مرتبه در قرآن ذکر شده است.
سختکوشی اما بی نتیجه و فاقد ایده ی خوب
پرسشنامه شخصیت
درون آزمودنی
زیست نشانگر
مغز قدامی، پیش مغز
زیرناحیه
درجه یک
به صورت اتفاقی یا تصادفی در اوردن، به صورت آمار تصادفی نشان دادن ،
قابل ترجیح، برتر، ارجح بودن
چندتا از . . .
مزاحم، مزاحمت، مداخله گر
هیجان پذیری، حالت عاطفی
ندیدن، نابینایی، کوری
اثر دارو نما اثر پلاسیبو ( Placebo Effect ) به نتایج سودمند درمان های مصنوعی و تقلبی روی یک فرد اشاره دارد، درمان هایی که هیچ ارزش پزشکی ندارند. بنا ...
خودرو، ماشین
محاسبه نرم، رایانش نرم
تردیدنکن، تعلل نکن
مقاومت نکنید، مقاومت نکن
نگهبانی می دهد، نگهداری می کند، محافظت می کند
برآورده کردن، محقق ساختن
تزریق هماهنگ
انحراف ولتاژ
تو چطور؟ درباره تو چطور؟
رسیدن، دست یافتن، نائل شدن به
محرکِ هم افزایی
شبکه هوشمند
مشروط، با قیدوشرط
درگذشت ها، رحلت ها، مرگ و میرها
واژه ی توهین از ریشه وهن است که در فرهنگ عمید، سست کردن، ضعیف کردن و خوار �و� خفیف شمردن معنا شده است. در حقوق جزا یعنی کوچک کردن کسی از طریق کلمات ی ...
اطلاعات زمینه ای
بازجویی کردن، تحقیق کردن
محدودشده ، مقیدشده ، خویشتن دارانه ، خویشتندار ، سنجیده ، لگام کرده ، ملاحظه کار ، ملایم ، مهار شده
بررسی کردن، گزینش کردن، تحقیق کردن، چک آپ، آزمایش
نام شخصی نام کامل: نامی است برای هویت بخشی به یک انسان که در فرهنگ های متفاوت، ساختاری متفاوت دارد که البته معمولاً متشکل از نام کوچک و نام خانوادگی ...
دائم و پاینده . که زود زائل نگردد. پایدار. مداوم . بادوام
همتا، تطبیق یافته ، مطابق، جور ، مناسب ، یکسان ، هماهنگ ، همبسته
وارسی، کاوش، تفحص، گمانه زنی
تمجید، تحسین to give somebody credit کسی را تحسین کردن
فواید عامه ، تسهیلات عمومی ، خدمات عمومی