پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٣٧٨)
معمولاً، به طور معمول، بیشتر اوقات، غالباً، اغلب اوقات
غیرقابل اعتماد Mistrusting person: شخص غیرقابل اعتماد
جزئیات را بررسی کردن
وارد جزئیات شدن، به جزئیات پرداختن
می گویند که . . گفته می شود که. .
سالی چهاربار، چهار بار در سال
تفکر مثبت، مثبت اندیشی
توی ذوق کسی زدن، سرخورده کردن، از توهم بیرون آوردن، ناامید و دلسرد کردن، از خواب غفلت بیدار کردن دلسردی، سرخوردگی
به شما مراجعه می کند، سراغ شما می آید
حس و حال خوب، حال خوش، وضعیت خوب تناسب اندامم میشه
پخش کردن، پراکندن، ساطع کردن
مؤدب، بانزاکت، باادب باشید
بُعد شخصیتی I've never seen this side of him : من این بُعد از شخصیت او را هرگز ندیده بودم.
به قول. . به گفته ی. .
اوفرا هازا یکی از معدود خوانندگان اسرائیلی است که توانسته در سراسر جهان به شهرت برسد. او را "مدونای شرق" و "یهودی بزرگ" می نامیدند.
تحسین کردن، تعریف و تمجید کردن، مورد ستایش قرار دادن
اظهارنظرها، پیشنهادها
برنامه ریزی عصبی کلامی، برنامه ریزی عصبی زبانی
یه چیزی شده، یه اتفاقی افتاده
اثربخشی، تأثیر
همراه شدن با، تمرکز کردن، ادامه دادن He will stay with this word: تمرکزش روی این کلمه خواهد بود.
تکنیک ساندویچ در روانشناسی، برای انتقال یک خبر و یا اتفاق بد استفاده می شود. برای اجرای این تکنیک، موضوع منفی و یا بد را بین دو جمله خوب و مثبت بیان ...
علنی، در ملأعام، علناً
در معرض چیزی قرار دادن، نشان دادن، آشکار کردن، بیرون آوردن، بی حفاظ کردن، در معرض خطر قرار دادن، به خطر انداختن، فاش کردن، پرده برداشتن از، علنی کردن ...
داخل تراشی، سفته زنی
خسته کننده کسالت آور، حوصله سربر حفاری، حفره کنی، گمانه زنی
دوستام منو رسوندن، یا اومدن دنبالم ( با وسیله نقلیه )
فعالیت های اوقات فراغت، کارهایی که در اوقات فراغت انجام میدیم
اوقات فراغتم، وقت آزادم، وقت استراحتم
رفیق! دوست من دوستم، رفیقم
که اگر. . طوریکه اگر. .
دستور دادن فرمان دادن امر کردن
بسیار زیبا، فوق العاده زیبا، بسیار دوست داشتنی
چند مثال، چند نمونه
خدشه دار شدن، آسیب دیدن، لطمه خوردن
نمایشی، ساختگی، غیرواقعی، الکی Played interest: علاقه و توجه ساختگی
دکه روزنامه فروشی
بپا! مراقب باش!. حواست باشه
تلفظ، بیان، طرز تلفظ، ادای سخن
مطرح کردن، رسیدگی به، نشانی دادن، سخنرانی کردن، نشانی، سخنرانی، طرز گفتار
Hello� یک سلام رایج در زبان انگلیسی است . اضافه شدن �There� می تواند به چند دلیل باشد. در وهله اول، این احوالپرسی را به عنوان پیامی برای کسی استفاده ...
Sometimes used to greet someone or to capture their attention in a friendly manner
در جمله ی “hi, there. ”یا hello there، کلمه ی “there” به معنای “آنجا” هستش این کلمه برای اشاره به مکانی که مخاطب در اون قرار داره استفاده می شه. وق ...
وقتی که وارد یک جمع دوستانه میشوید میتوانید از سه کلمه Hello there، Hi there و Hey there که به معنای “سلام بچه ها” هست، استفاده کنید. این ۳ اصطلاح لز ...
ارزش افزوده ( اقتصاد ) ارزش افزوده بدان معناست که تولیدکننده ارزشی را پس از ساخت کالا و به هزینه های تولید می افزاید تا آن را در اختیار کاربران قرا ...
شمشیر نام خانوادگی؛ مارلون براندو ( 1924 - 2004 ) بازیگر سینمای آمریکایی که به خاطر بازی در فیلم �پدرخوانده� و جنجالی �آخرین تانگو در پاریس� شهرت ...
بیش از حد به فکر نیازها، خواسته ها و علایق خود بودن، خود نگران، خودمحور، خودخواه
یه حسی داشتن، به دل افتادن، گمان کردن، حدس زدن، احساس شهودی قوی در خصوص یک رویداد یا نتیجه در آینده
مثل، مانند، شبیه دوست داشتن
و غیره. . و مواردی از این قبیل. .