پیشنهاد‌های مَعصومه عَفراوی (٣٧٠)

بازدید
٥٤٠
تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشتی باری، ، کشتی تجاری است که محموله، کالا و مواد را از یک بندر به بندر دیگر حمل می کند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

به عبارت ساده، ساده بگویم که. .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

هیچ محدودیتی وجود ندارد و هرچیزی امکان پذیر است، محدودیت خاصی در کار نیست

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کمک کردن، یاری رساندن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٥

کنار آمدن با چیزی مثلاً: you must come to terms with this fact یعنی: باید بااین حقیقت کنار بیایید، یا این واقعیت را بپذیرید که. .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طور خلاصه، خلاصه، خلاصه اینکه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاسب صاحب کسب و کار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظرِ بسیاری از مردم از نظرِ بسیاری از مردم

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تومان یکای شمارش و یکای پول نیمه رسمی ایران است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چطوری رفیق ( یه جور سلام غیررسمی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سلام رفیق

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

دریک چشم بهم زدن، به سرعت اتفاق افتادن ( چیزی مثل معجزه )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

چشمانش برقی زد ( از هیجان، یا شادی )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

بفرمایید یا خدمت شما

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

املاک و مستغلات

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلاصه اینکه، به طورخلاصه بگویم. .

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

افزودن، اضافه کردن

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

ملک مسکونی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شغل دولتی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

احمقانه، ابلهانه، از روی حماقت Stupid things :کارهای احمقانه

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خطوط هوایی، شرکت های هواپیمایی

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرتاسر جهان، در سراسر جهان

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

جهانی، کلی، سراسری

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

آدم سست عنصر، آدم بی پشتکار

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تعمیرکار خودرو، متخصص مکانیک خودرو

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نظام آموزشی، نظام آموزش و پرورش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

تعدد وظایف چند وظیفگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بی اهمیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زمان حال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفرط اندیش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زهکش پنجه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

پذیرای چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زمانی را صرف چیزی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اغماض: چشم پوشی، نادیده گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

آرایشگاه، سالن آرایش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

زشت، رکیک، ناپسندیده، زننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بازنشستگی، باز ایستادن از کاری، بازنشسته شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نور کم، روشنایی اندک توبعضی کشورها برای مخفف کردن یه سری اسم هاهم استفاده میشه مثل سوسن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اثر نظاره گر اثر مشاهده گر اثر ناظر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

مواجه شدن با

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوه فرزند دختر یا پسرتان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خواستار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اصالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مایوس نشو ناامید نشو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سجده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جمع علت به معنای دلیل علل=دلایل، اسباب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

طرح تسهیلات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

سلبی= منفی ایجابی=مثبت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

رویداد رخداد مسابقه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

از a به b رسیدن