پیشنهادهای مَعصومه عَفراوی (٣٧٠)
Thanks God
مبناقراردادن، پایه گذاری
گذشته ی have به معنی داشتن یه معنی دیگه اش وادارکردن، واداشتن هستش I had him study the book من او را وادار به مطالعه ی کتاب کردم
�سلام، دنیا� برنامهٔ رایانه ای است که عنوان �Hello, world!� ( یا مشابه ) را در وسیلهٔ نمایش خروجی چاپ می کند و به عنوان یک برنامهٔ مقدماتی در آموزش ز ...
boggle: غرق در شگفتی شدن drown: غرق شدن در آب shipwreck , sink: غرق شدن کشتی
دوز مواجهه
پساآسیب، بعد از آسیب
مامان، مامانی
به خدا قسم
آنالژزی بی حسی، تخفیف درد عدم حس درد بدون از دست رفتن هشیاری
مشخص شد که. .
پساعمل، پس از عمل، پس از عمل جراحی
کوشی هیکاری: نوعی برنج پرطرفدار است که در ژاپن، استرالیا و ایالات متحده کشت می شود. برند معروف برنج معطر ژاپنی
کمر ( کاراته )
استدلال، دلیل آوردن، گواه آوری، دلیل، برهان
مربوط به حساب، محاسباتی
زیبایی، زیبارویی، جمال، خوشگلی
ملکه زیبایی ( در مسابقات زیبایی )
همی پارزی، فلج یک اندام یا یک نیمه بدن
شکلی، طرحی، پیکری
دهم، دهمین، دهمی
هشتم، هشتمین، هشتمی
دو، عدد 2
صرع، تشنج صرع نوعی اختلال در سیستم عصبی مرکزی ( عصبی ) است که در آن فعالیت مغز غیرطبیعی می شود، این عارضه باعث تشنج یا رفتار غیر معمول، بروز احساسات ...
داراى گوشه وکنایه ، مَجازى ، صورت وار، بطور تشبیه
در نتیجه ی. . ، به علتِ
گران، پرهزینه، پرخرج
گذشته شخصی، تاریخچه فردی
Chance, opportunity
رایگان، مجانی، مفتی، بدون هزینه
سد، آب بند، مسدود کردن ، سد ساختن ، مانع شدن یاایجاد مانع کردن ، محدود کردن
درحال آمدن، پیش رو، ورود ، نزدیک شدن ، ظهور نویدبخش ، در راه رسیدن به شهرت یا موفقیت ؛ نزدیک شدن ، بعدی ، قریب الوقوع یک رویداد که به زودی اتفاق می ا ...
مرحبا، سلام
غلظت رطوبت ، چگالى رطوبت ، میزان بخار اب موجود در هوا، ترى ، نم ، مقدار رطوبت هوا
معصوم، بی گناه، بی تقصیر، منزه
میلیونر، پولدار
بیست، عدد20
پیشگو، پیش بین، عامل پیش بینی کننده
از شنیدن . . . خوشحالم خوشحالم که شنیدم. . .
بازیابی خودکار
درصد
رونویسی، رونوشت، نسخه برداری
Where should I go Where should I have to go
Stay
من و تو، من و شما
تست، آزمون، امتحان، آزمایش امتحان دادن، آزمایش دادن، آزمایش کردن
سیستم ارتباط شخصی
درمان، معالجه، تغلیظ مواد معدنی ، آمایش ، عمل آوری ، عملیات
پس تزریق، بعد از تزریق
وابسته به شکم ، شکمچه اى ، بطنی ، شکم دار، باد کرده