پیشنهاد‌های مرجان میری لواسانی (٥٣٤)

بازدید
١,٥٥٦
تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

تمام وکمال همه جانبه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

groundlessness

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

موسمی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

سکون بی اشتیاقی ملالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پدر اقاجون بابا اقابابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دریافتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یستشیر : نام دعایی است در کتب ادعیه در ستایش پروردگار که شامل اصفات اوست. . . به معنای مشورت کردن ( از فعل استشار ) وَلَا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ یَ ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

برطرف کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

با دقت بررسی کردن در مورد چیزی اندیشیدن مورد ملاحظه قرار دادن مداقه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٩

: It works نتیجه بخش بودن به کارآمدن اثرداشتن/اثربخش بودن عملی بودن موفقیت آمیز بودن موثربودن/موثرواقع شدن چاره ساز بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نتیجه بخش بودن به کارآمدن اثرداشتن/اثربخش بودن عملی بودن موفقیت آمیز بودن موثربودن/موثرواقع شدن چاره ساز بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

I'm gonna go powder my nose دارم می رم توالت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

I am about to burst دارم می ترکم ( از جیش )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

چشممان به چیزی افتادن My father spotted a spider in his bed پدرم در رختخوابش جشمش به یک عنکبوت افتاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فس فس نکن وقت تلف نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه کلکی تو کاره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

اگه حافظه ام یاری کنه اگه درست به یاد داشته باشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کسی را دست کم گرفتن . Don't sell yourself short خودت را دست کم نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

چغلی کسی را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

غیرقابل قبول غیرمعمول شوکه کننده زننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نظر شخصی منه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عامیانه: خفه خون بگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جذاب و خوش قیافه بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مفتخور ( کسی که کار نمی کنه و برای امرار معاشش آویزون به دیگرانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جوان بودن . I'm no spring chicken من جوون نیستم.

پیشنهاد
١

خونسرد بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

سریع لباس عوض کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بی سروصدا از جایی خارج شدن

پیشنهاد
١

چه دیدار خوشایندی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خصوصی صحبت کردن ?Can we talk in private می تونیم خصوصی صحبت کنیم؟ ( نه توی جمع )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

صادقانه نظرت را بگو. در زبان محاوره: حرف دلت رو بزن.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حرف زدن چه آسان! در محاوره: به حرف آسونه!

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در محاوره: چرا لال شدی؟ چرا لالمونی گرفتی؟

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

قبضه کردن ( به دست گرفتن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

به طور قابل ملاحظه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منتقل شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١١

ساخته و پرداخته ی خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

اتفاق افتادن ( بر سر کسی ) چیزی بر کسی گذشتن By meditation practice you learn to know what is happening with you با تمرین مدیتیشن یاد می گیرید متوج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

از جا پریدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

می توان نامید می توان اسمش را گذاشت می توان گفت می شود گفت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

هیچ اقدامی نکردن سر جای خود بودن ( ماندن ) مسلط بودن به خود واکنش نشان ندادن دست به هیچ کاری نزدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

نادان / غافل / جاهل / مستور / بی بصیرت / ناخوانا / بی در و پنجره / بی روزنه / بدون گل / بی پروا / بی حزم و احتیاط / بی احتیاط / بن بست ( از یک سو بس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

در این حیث و بیث در این حیص و بیص ( هر دو نوشتار طبق لغت نامه ی دهخدا صحیح است )

پیشنهاد
٢

شور چیزی را درآوردن در انجام کاری افراط کردن، زیاده روی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

چیزی یا کاری را دوست داشتن علاقمند به چیزی بودن I'm into football من خیلی فوتبال دوست دارم برای تاکید بیشتر که عاشق یه کاری یا چیزی هستم: I'm really ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

من خیلی . . . را دوست دارم ( یه کاری ) I'm into football من خیلی فوتبال دوست دارم برای تاکید بیشتر : I'm really into reading books من عاشق کتاب خوند ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

نمی تونم . . . ( یه کاری را انجام ندم ! ) : Can't help verb ing form I can't help laughing نمی تونم نخندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

به طور مثال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان یک مثال بارز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

از چه نظر؟ از کدام منظر؟