پیشنهادهای مرجان میری لواسانی (٥٣٤)
churn out چیزی را سریع و زیاد تولید کردن churn تلاطم داشتن churning متلاطم churning thoughts افکار متلاطم
تحت تأثیر قرار گرفتن تحت تأثیر قرار دادن . Don't be swayed by external circumstances تحت تأثیر عوامل بیرونی قرار نگیرید.
I feel funny حالم خوب نیست، احساس می کنم مریضم = I feel ill
دستپاچه
یه کلکی تو کاره
سخت گیرانه / خشونت آمیز
پایداری استواری
جوان بودن . I'm no spring chicken من جوون نیستم.
سکون بی اشتیاقی ملالت
موسمی
چیزی را اشتباه قلمداد کردن
به همین شکل به همین صورت به همین نحو
از توان ( کسی ) خارج بودن
concern yourself with/about something formal to become involved in something because you are interested in it or because it worries you سروکارپیدا کر ...
تکرارشوندگی/ مکرر / تکرر/
حسن تصادف
خودتحقیری خودزنی سیاه نماییِ خود
مهم ( بودن ) : I'm sorry but your personal wishes are not relevant ( = important ) in this case ( from Cambridge dictionary )
واجدالشرایط شدن دارای شرایط خاصی شدن به اندازه کافی ( خوب ) بودن، به ( خوبی ) کسی یا چیز ی دیگر بودن
جالب اینه که جالب اینجاست که جالبه که جالب توجه این است که
جذاب و خوش قیافه بودن
خصوصی صحبت کردن ?Can we talk in private می تونیم خصوصی صحبت کنیم؟ ( نه توی جمع )
چه دیدار خوشایندی
خونسرد بودن
شور چیزی را درآوردن در انجام کاری افراط کردن، زیاده روی کردن
کسی را دست کم گرفتن . Don't sell yourself short خودت را دست کم نگیر
فس فس نکن وقت تلف نکن
یستشیر : نام دعایی است در کتب ادعیه در ستایش پروردگار که شامل اصفات اوست. . . به معنای مشورت کردن ( از فعل استشار ) وَلَا خَلْقٍ مِنْ عِبادِهِ یَ ...
معلوم شدن ِ چیزی برای کسی آشکار شدن چیزی برای کسی فهمیدن چیزی متوجه چیزی شدن Around noon it dawned upon me that I had never eaten breakfast
اگه حافظه ام یاری کنه اگه درست به یاد داشته باشم
مثل این که انگار که
پدر اقاجون بابا اقابابا
در محاوره: چرا لال شدی؟ چرا لالمونی گرفتی؟
groundlessness
دریافتن
بی خیال شدن دورشدن از جایی ( ترک کردن جایی ) رفتن از جایی پی کار خود رفتن فرار کردن گذاشتن رفتن ( بگذارید بروید ) راه افتادن و رفتن از جایی به چاک ...
حرف زدن چه آسان! در محاوره: به حرف آسونه!
برطرف کردن
دوزوکلک فریبکاری نیرنگ خدعه حقه شگرد عامیانه : جانگولک بازی
علاوه براین / بعلاوه ی
get over it= put it out your mind ول کن بابا بی خیال
به فکر فرورفتن غرق در فکرشدن مستغرق شدن در افکار
قرابت داشتن با کسی نسبت فامیلی با کسی داشتن رابطه ی نزدیک با کسی داشتن
نهایت سعی و تلاش خود را کردن
معطوف شدن به گذشته مشمول اتفاقی که در گذشته رخ داده
خیال کسی از چیزی راحت بودن دل کسی از چیزی قرص بودن اعتماد و اطمینان داشتن به چیزی
در آستانه ی چیزی بودن نزدیک به چیزی ( یا کاری ) بودن در آستانه ی چیزی بودن در معرض چیزی بودن
به هر قیمتی شده
ول کن بابا بی خیال
To be to : قرار بر چیزی بودن . . . If we are to : اگر قرار است ما