پیشنهادهای حسین کتابدار (٢٤,٢٩٩)
/məˈʃʊɡə/ ( مِشوگا ) یک واژه ییدیش ( زبان یهودیان اشکنازی ) است که به معنای دیوانه، احمق یا مجنون است. این واژه برای توصیف کسی استفاده می شود که ر ...
دیوانه، مجنون یا رفتار بسیار غیرمنطقی و عجیب. این عبارت غیررسمی و تا حدی طنزآمیز برای توصیف کسی به کار می رود که رفتار غیرعادی یا غیرمنطقی دارد. نما ...
عددی است که نشان دهنده میزان اعتماد، اعتبار یا برداشت کلی از یک فرد، برند یا کسب وکار است که معمولاً بر اساس رفتار گذشته، بازخورد مشتریان، نظرات آنلا ...
کتاب یا نشریه ای است که هر سال منتشر می شود و شامل اطلاعات متنوعی درباره یک سال یا موضوع خاص است. این اطلاعات معمولاً شامل تقویم، تاریخ های مهم، زمان ...
به خاک یا زمینی گفته می شود که حاوی مواد معدنی باارزش، به ویژه طلا یا فلزات گران بها است و استخراج آن سودآور است. به صورت استعاری، به معنای کشف چیزی ...
به جریان ورود و خروج پول نقد در یک کسب وکار در یک بازه زمانی مشخص گفته می شود. این مفهوم نشان می دهد که چقدر پول به شرکت وارد شده ( ورودی ) و چقدر خر ...
مترادف ؛ Face reality, Get real, Come to senses, Open one’s eyes, See the truth, Snap out of it مثال؛ You need to wake up and smell the coffee — the ...
ناگهان یک درک یا فهم جدید به ذهن یک شخص رسیدن. این عبارت لحظه ای را توصیف می کند که یک حقیقت، ایده یا واقعیت به طور واضح برای فرد روشن می شود. نماد ...
تشخیص نشانه ها یا علائمی است که نشان می دهد اتفاق بد یا ناخوشایندی به زودی رخ خواهد داد. این عبارت به پیش بینی مشکلات، شکست یا فاجعه بر اساس هشدارهای ...
🔹 معادل فارسی: دو دو تا چهار تا کردن / سر نخ ها رو به هم وصل کردن / از شواهد نتیجه گیری کردن ( در زبان محاوره ای: �فهمیدم چی شده�، �خودم حدس زدم�، ...
🔸 معادل فارسی: به دل نشست / تأثیر عمیق گذاشت / واقعاً لمس کرد / به عمق وجود رسید در زبان محاوره ای: زد به خال، خیلی گرفت، حسابی به دل نشست، دردشو ...
به صورت لفظی یعنی چیزی به طور فیزیکی به کسی برخورد کند یا ضربه بزند. به صورت استعاری یعنی یک درک، احساس یا ایده ناگهان برای کسی روشن شود یا به شدت ر ...
شرکت فعالانه یا درگیر شدن در یک موقعیت، فعالیت یا گروه. معمولاً به معنای پیوستن به محیطی پویا یا رقابتی است که اتفاقاتی در آن رخ می دهد. مترادف ؛ Jo ...
پذیرفتن مسئولیت یک کار دشوار یا بار سنگین. این عبارت نشان می دهد که فرد مسئولیت یا مشکلاتی را بر عهده می گیرد و آن ها را تحمل می کند، گاهی به نمایندگ ...
شروع کردن یا متعهد شدن به انجام کاری، به ویژه کاری که دشوار یا نیازمند تلاش و پشتکار است. این عبارت نشان می دهد که باید با جدیت کار را آغاز کرد و نبا ...
یک اسم غیررسمی است که برای توصیف شخص یا چیزی به کار می رود که برجسته، فوق العاده یا به ویژه خوب است. همچنین می تواند به معنای نمونه ای عالی از یک نوع ...
مثال؛ "Can you hand me that thingamabob over there? I need it to fix this. " "I can't find the thingamabob that holds the door open". "It's one of ...
به شیئی گفته می شود که می چرخد یا حداقل بخشی از آن می چرخد. این می تواند یک اسباب بازی مثل چرخ باد، فرفره، صداساز چرخان یا یک تزئین باغی باشد که با ب ...
/ˈduːˌhɪki/ ( دو - هیکی ) اصطلاحی غیررسمی، بیشتر رایج در آمریکا، برای اشاره به یک شیء یا دستگاه، اغلب کوچک، است که نام آن یا مشخص نیست یا به طور موق ...
### 🔸 معادل فارسی: چسبیدن به / نگه داشتن / حفظ کردن / رها نکردن در زبان محاوره ای: ولش نکن، بچسب بهش، نگهش دار، از دستش نده - - - ### 🔸 تعری ...
اصطلاحی عامیانه است که به معنای غلبه کامل، پیروزی قاطع یا تسلط بر کسی یا چیزی، به ویژه در زمینه های رقابتی مانند بازی های رایانه ای یا ورزش به کار می ...
خنزل پنزل ( یا خنزر پنزر ) در زبان فارسی به اشیاء یا وسایل کهنه، بی ارزش، فرسوده یا کم بها گفته می شود. این عبارت معمولاً برای توصیف خرت و پرت ها، وس ...
یک اصطلاح عامیانه و دوستانه در زبان انگلیسی است که به معنای **انسان خوب، مهربان، قابل اعتماد و خوش قلب بودن** است. وقتی کسی به شما می گوید "Be a good ...
مثال ها I caught a glimpse of the celebrity as she entered the building. من لحظه ای آن سلبریتی را دیدم وقتی وارد ساختمان شد. We caught a glimpse o ...
عبارت **"I’m detached"** به معنای **من بی طرف، جداشده یا بی تفاوت هستم** است و بسته به زمینه می تواند معانی مختلفی داشته باشد: ### 1. بی طرف یا جداش ...
عبارت **"Not my circus, not my monkeys"** یک ضرب المثل عامیانه و طنزآمیز در زبان انگلیسی است که ریشه در زبان لهستانی دارد و به معنای **"این مشکل من ن ...
**اصلاً اهمیت ندادن یا کاملاً بی تفاوت بودن نسبت به چیزی**. این عبارت بار معنایی قوی و کمی توهین آمیز دارد و معمولاً در مکالمات غیررسمی و دوستانه یا ...
یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای **بی تفاوت بودن، اهمیت ندادن یا ناراحت نبودن از چیزی** است. این عبارت معمولاً در مکالمات روزمره برای ب ...
یک اصطلاح عامیانه و دوستانه در زبان انگلیسی است که به معنای **اصلاً اهمیت ندادن یا بی تفاوت بودن کامل نسبت به چیزی** است. این عبارت مشابه "don’t give ...
مثال ها I don’t give a damn what they think about me. اصلاً برایم مهم نیست که آن ها درباره من چه فکری می کنند. She didn’t give a damn about the ru ...
به صورت استعاری و در برخی زمینه ها به معنای **اقدام به خودکشی، به ویژه پریدن از ارتفاع یا پایان دادن به زندگی به روشی ناگهانی و قطعی** است. این عبارت ...
یک اصطلاح انگلیسی است که به صورت استعاری و معمولاً به طور محترمانه یا شاعرانه به معنای **مرگ، درگذشتن یا رفتن به جهان پس از مرگ** است. این عبارت برای ...
در برخی زمینه ها و به صورت استعاری و ملایم، می تواند به عنوان یک **عبارت پوششی یا ایهامی برای خودکشی** نیز به کار رود. در این کاربرد، مفهوم آن این اس ...
یک اصطلاح انگلیسی است که به صورت استعاری به معنای **مرگ و روبرو شدن با خدا یا خالق خود** است. این عبارت معمولاً به طور محترمانه یا شاعرانه برای اشاره ...
عبارت **"do the deed"** یک اصطلاح عامیانه و چندمعنایی در زبان انگلیسی است. ### 1. انجام دادن کاری مهم یا سخت - معمولاً به انجام کاری اشاره دارد ک ...
**آخرین نفس کشیدن، یعنی مرگ یا پایان زندگی** . این عبارت به صورت استعاری و ادبی برای توصیف لحظه ای که فرد جان می دهد و نفس آخر را می کشد به کار می رو ...
**مرگ یا پایان زندگی** است. این اصطلاح به طنز یا به طور غیررسمی برای اشاره به این موضوع به کار می رود که فرد دیگر بازنخواهد گشت یا دیگر در میان ما نی ...
**اجرای آخرین نمایش یا خداحافظی نهایی از صحنه** و به صورت استعاری به معنای **پایان دادن به یک دوره، فعالیت یا حرفه و خداحافظی با آن** به کار می رود. ...
### 1. معنای تحت اللفظی - سوار شدن بر آخرین قطار در یک شب یا مسیر مشخص، به ویژه وقتی که دیگر قطار یا وسیله نقلیه ای بعد از آن وجود ندارد. - مثال: ...
**انتخاب راه نهایی فرار یا رهایی** که می تواند در زمینه های مختلف معنایی متفاوت داشته باشد، اما اغلب به صورت استعاری به معنای انتخاب راهی نهایی برای ...
عبارت **"take a one way trip"** علاوه بر معنای اصلی سفر یک طرفه، در برخی موقعیت ها به صورت استعاری برای **اشاره به اقدام به خودکشی یا پایان دادن عمدی ...
در زبان انگلیسی به صورت عامیانه به معنای **اعدام شدن با صندلی الکتریکی** است، یعنی کشته شدن به وسیله شوک الکتریکی که در برخی کشورها به عنوان روش اعدا ...
مثال ها Sorry, I can’t go out tonight. I’m a bit strapped for cash at the moment. متأسفم، امشب نمی توانم بیرون بروم. الان کمی بی پولم. The school ...
**تجربه کردن یک دوره سخت، دشوار یا ناخوشایند است که فرد را به شدت تحت فشار و آزمایش قرار می دهد**. این اصطلاح به صورت غیررسمی برای توصیف موقعیت هایی ...
یک اصطلاح رایج در زبان انگلیسی است که به معنای **قبول کردن یک وضعیت سخت یا ناخوشایند و روبرو شدن با آن با شجاعت و تحمل** می باشد. - این عبارت زمان ...
مثال ها After losing his job and home, he was completely down and out. پس از از دست دادن شغل و خانه اش، کاملاً بی پول و بی خانمان شد. The charity ...
داشتن یک **سیستم، روش یا تدبیر پشتیبان و ایمن** است که در صورت بروز خطا یا شکست در سیستم اصلی، از وقوع خسارت یا مشکلات جدی جلوگیری کند و کارکرد کلی س ...
**ثبت کردن، قطعی کردن یا نهایی کردن چیزی به گونه ای که تغییر ناپذیر باشد** است. این عبارت به صورت استعاری به کار می رود و نشان می دهد که یک تصمیم، تو ...
یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای **قطعی کردن، تثبیت کردن یا نهایی کردن یک تصمیم، توافق یا برنامه** است. - زمانی استفاده می شود که ...
یک اصطلاح انگلیسی است که به معنای **دقت و توجه کامل به جزئیات کوچک و ظریف در انجام کاری**. این عبارت وقتی به کار می رود که بخواهیم تأکید کنیم همه جزئ ...