پیشنهاد‌های حسین کتابدار (٢٤,٢٩٩)

بازدید
١٥,٩٥٣
تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **"noodle on it"** به معنای **فکر کردن درباره موضوعی، بررسی کردن یا اندیشیدن به چیزی** است. - واژه **"noodle"** در اینجا به صورت عامیانه به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

🔸 معادل فارسی: آدم نادر / شخصیت خاص / موجود کمیاب / پدیده ی منحصر به فرد در زبان محاوره ای: یه چیز خاصه، از اون آدم ها نیست، خیلی کمیابه، تک نمون ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"rare as hen’s teeth"** یا **"scarce as hen’s teeth"** به معنای **چیزی که بسیار نادر است یا تقریباً وجود ندارد** می باشد. ### دلیل این اصطل ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

## 1. معنی لغوی ( Literal meaning ) **"Rough seas"** به معنای **دریاهای طوفانی، مواج و متلاطم** است که در آن باد شدید و امواج بزرگ وجود دارد و شرای ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقتی می گویند چیزی یک "tall order" است، یعنی انجام آن کار یا برآورده کردن آن خواسته، بسیار دشوار یا چالش برانگیز است. این عبارت معمولاً برای توصیف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثال های کاربردی Raising children can be a hard row to hoe. بزرگ کردن بچه ها می تواند کار سخت و دشواری باشد. Getting that project done on time was ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه **"chagrin"** در زبان انگلیسی به معنای **خجالت، ناراحتی، یا دل خوری ناشی از شکست، اشتباه یا تحقیر شدن** است. - **Chagrin** به احساس ناخوشایند ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه **"discombobulate"** یک واژه غیررسمی و طنزآمیز در زبان انگلیسی است که به معنای **گیج کردن، سردرگم کردن یا به هم ریختن ذهن کسی** می باشد. - ** ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٣

کلمه **"peeve"** در زبان انگلیسی به معنای **چیزی که باعث ناراحتی، رنجش یا عصبانیت کوچک می شود** است. معمولاً به عنوان یک اسم به کار می رود و بیانگر ی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"Spidey sense"** به طور غیررسمی و طنزآمیز به معنای **حس ششم یا حس شنوایی فوق العاده ای است که به فرد کمک می کند خطر یا موقعیت های غیرعادی را ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"in the pen"** یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که معمولاً به معنای **در زندان بودن** یا **در بازداشت بودن** استفاده می شود. - - - ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. جمع آوری یا کسب کردن ( معمولاً امتیاز، پول، یا تجربه ) - به معنای **کسب کردن تدریجی و انباشتن چیزی** مثل امتیاز، پول، یا دستاوردها. - مثال ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"slap with a sentence"** یک اصطلاح عامیانه در زبان انگلیسی است که به معنای **دادن یا تحمیل یک حکم قضایی به کسی، معمولاً به صورت ناگهانی یا بد ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"put in the clink"** یک اصطلاح عامیانه و غیررسمی در زبان انگلیسی است که به معنای **بازداشت کردن یا زندانی کردن کسی** می باشد. - **"clink"* ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

🔸 معادل فارسی: تمام قد / با تمام توان / بی محابا / بی هیچ محدودیت / تا تهش در زبان محاوره ای: تا ته رفت، دیگه کم نذاشت، همه چیزو ریخت وسط، با تما ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"all chips in"** یک اصطلاح عامیانه است که معمولاً در زمینه قمار ( به ویژه بازی پوکر ) استفاده می شود و به معنای **ریختن همه چیپ ها ( تمام پول ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

- **معنی اصلی:** عبارت "All aboard" به معنای **همه سوار شوید** است و معمولاً توسط کارکنان وسایل نقلیه عمومی مثل قطار، کشتی یا اتوبوس گفته می شود تا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

"Commit as a mule" refers to being extremely dedicated, persistent, and unwavering in commitment, much like a mule that stubbornly carries its load w ...

پیشنهاد
٠

To be fully committed or deeply attached to a cause, relationship, or task, much like how a tick embeds itself into a dog's skin. تعهد کامل و وابست ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

**بناپارتیسم** اصطلاحی سیاسی است که به نوعی حکومت یا نظام سیاسی اشاره دارد که برگرفته از شیوه حکمرانی ناپلئون بناپارت و به ویژه رژیم لویی بناپارت ( ن ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقطه تکیدگی یا نقطه تکینگی 1. در علم اخترفیزیک و نجوم تکینگی ( Singularity ) نقطه ای در فضا - زمان است که چگالی ماده و گرانش به حد نامتناهی می رسد و ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"morally bankrupt"** به معنی **نداشتن هیچ اصول اخلاقی، فاقد اخلاق بودن یا غیر اخلاقی بودن کامل** است. - این اصطلاح به صورت استعاری از واژه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

کلمه **"manky"** یک صفت عامیانه بریتانیایی است که برای توصیف چیزی به کار می رود که **کثیف، زشت، بدبو، یا در وضعیت نامطلوب و بی کیفیت باشد** - **کثی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه **"throb"** هم به عنوان فعل و هم به عنوان اسم در زبان انگلیسی استفاده می شود و معمولاً به معنای **ضربان داشتن، تپیدن یا درد شدید و متناوب** است. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **"tidy up"** یک فعل عبارتی ( phrasal verb ) است که به معنای **مرتب کردن، منظم کردن، یا تمیز کردن جایی یا چیزی** است. - وقتی می گوییم **tidy ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"apply elbow grease"** به معنای **صرف کردن تلاش و زحمت زیاد، به ویژه کار فیزیکی سخت و پرانرژی برای انجام کاری است**. - اصطلاح **elbow grea ...

پیشنهاد
٠

عبارت **"put your nose to the grindstone"** یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای **سخت کار کردن با تمرکز و پشتکار زیاد، بدون حواس پرتی** است. ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"put in the hours"** به معنای **صرف کردن زمان و تلاش زیاد برای انجام کاری، معمولاً به صورت مداوم و با پشتکار** است. - وقتی می گوییم کسی ** ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"plow through"** یک فعل عبارتی ( phrasal verb ) است که به معنای **پیش رفتن با تلاش زیاد و پشتکار، مخصوصاً در مواجهه با کاری دشوار، خسته کننده ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"let it slip"** یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای **اشتباهاً یا ناخواسته فاش کردن یک راز، اطلاعات محرمانه یا چیزی که نباید گفته شود** ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"transcendence"** به معنای **فراتر رفتن، تعالی، یا عبور از محدودیت ها و مرزهای معمول است**. این واژه معمولاً در زمینه های فلسفی، معنوی، روانش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"hip - deep in"** یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای **کاملاً درگیر یا مشغول بودن با چیزی، به حدی که تا کمر یا باسن در آن فرو رفته باش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

### 1. پیچیدن یا پوشیدن چیزی به دور خود ( معمولاً لباس یا پارچه ) به معنای پوشیدن یا پیچیدن چیزی مانند لباس، پتو یا شال به دور بدن برای گرم شدن یا م ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"be knee - deep in"** یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای **درگیر بودن شدید یا کاملاً مشغول بودن با کاری یا وضعیتی** است. - این عبار ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"roll up one’s sleeves"** یک اصطلاح عامیانه انگلیسی است که به معنای **آماده شدن برای انجام کاری سخت یا جدی، شروع به کار با جدیت و تلاش بیشتر* ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

### 1. وارد شدن به مکالمه یا فعالیت ( به صورت ناگهانی یا فعالانه ) به معنای شرکت کردن یا دخالت کردن در یک بحث، گفتگو یا فعالیت. - **مثال ها:** ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"wheeling and dealing"** به معنای **فعالیت های پرجنب وجوش و گاهی زیرکانه در معامله، تجارت یا کسب و کار است که معمولاً شامل چانه زنی، مذاکره ه ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کلمه **"dicker"** در زبان انگلیسی به عنوان فعل و اسم کاربرد دارد و معمولاً به معنای **چانه زدن، معامله کردن با چانه زنی، یا مبادله کردن با مذاکره و ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"make a transaction"** به معنای **انجام یک معامله یا تراکنش مالی** است که معمولاً شامل خرید، فروش، انتقال پول یا هر نوع تبادل مالی بین دو یا ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"make a swap"** به معنای **تعویض کردن یا مبادله کردن چیزی با چیز دیگری** است. - وقتی می گوییم **make a swap** یعنی دو طرف یا چند نفر چیزی ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٢

## معنی و کاربرد "to snag something" - **To snag something** یعنی گرفتن یا به دست آوردن چیزی، معمولاً با تلاش، خوش شانسی یا در شرایطی که ممکن است د ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **"giveaway"** به معنای **هدیه رایگان، اهدای رایگان کالا یا خدمات به صورت تبلیغاتی یا به عنوان هدیه** است. - **Giveaway** معمولاً به عملی گف ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

عبارت **"clearance sale"** به معنای **فروش ویژه یا حراج نهایی کالاها با تخفیف زیاد برای خالی کردن موجودی انبار** است. - در **clearance sale** فروش ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"liquidation sale"** به معنای **فروش دارایی ها یا موجودی یک شرکت یا کسب وکار با تخفیف زیاد به منظور تبدیل سریع آن ها به پول نقد است، که معمول ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"doorbuster"** به معنای **یک پیشنهاد فروش ویژه و بسیار تخفیف دار است که معمولاً در ساعات اولیه باز شدن فروشگاه ارائه می شود و تعداد محدودی از ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"fire sale"** به معنای **فروش کالاها یا دارایی ها با تخفیف بسیار زیاد و قیمت بسیار پایین، معمولاً به دلیل نیاز فوری به فروش یا شرایط اضطراری* ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"bundle deal"** به معنای **فروش یا ارائه چند محصول یا خدمت به صورت یک بسته واحد با قیمتی کمتر از مجموع قیمت خرید جداگانه آن ها** است. - - ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"trade - off"** به معنای **مبادله، تعادل یا مصالحه بین دو یا چند گزینه است که به دست آوردن یک مزیت ممکن است با از دست دادن مزیت دیگری همراه ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عبارت **"spot the culprit"** به معنای **شناسایی یا پیدا کردن مجرم، مقصر یا عامل یک مشکل یا اشتباه** است. - - - ## توضیح بیشتر - **Culprit** به ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

**Contrapposto** یک اصطلاح ایتالیایی است که در هنرهای تجسمی، به ویژه در مجسمه سازی، برای توصیف **وضعیت ایستادن بدن انسان با وزن نامتقارن و متوازن بر ...