پیشنهاد‌های دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)

بازدید
٦,٠٠٢
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

We seek water in the sea آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Easy come, easy go باد آورده را باد میبرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

Clinical picture تشخیص بالینی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Take it easy man بی خیال شو مرد🤒

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

Third time lucky تا سه نشه بازی نشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Tit for Tat این به اون در ، چیزی که عوض داره گله نداره

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

See page 45 صفحه ۴۵ را ملاحظه نمایید، به صفحه ۴۵ مراجعه کنید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

I see what you mean منظورت رو میفهمم، منظورت رو درک میکنم در اینجا در سریع صحبت کردن what you ( واچو ) تلفظ میشه😎

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

I see متوجهم، میدونم، میفهمم، درک میکنم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

It must be remembered البته باید به خاطر داشت، باید خاطرنشان ساخت/کرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

The grass is greener on the other side of the fence اصطلاحا یعنی مرغ همسایه غازه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Trifles جزئی، اندک، ناچیز، کمی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Seminal ducts در پزشکی: مجاری مایع منی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

خالی، تهی، عاری از، بی اعتبار، باطل، دفع شده، بیرون ریخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

ورودی مهبل، دهانه ورودی آلت تناسلی زنانه، دهانه فرج

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

سر آلت تناسلی مردانه، حشفه، کلاهک آلت تناسلی مردانه، سر نرینه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

I said what I said حرف، حرفه منه 😎

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

Understood the assignment تا تهش رو خوندم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

You are so lit خیلی خفنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بخشی از بافت داخلی آلت تناسلی مردانه که حالت اسفنجی دارد و باعث نعوظ میگردد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

برش، تخلیه، حذف، برداشت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

شل شدن، شل کردن، کند و آهسته کردن، نحیف کردن، آبدیده کردن، کم شدن یا کم کردن ، باز کردن پیچ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

I have pins and needles in my legs اصطلاحا یعنی: پاهام گزگز میکنه یا پاهام خواب رفته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

Toothache دندان درد Backache کمردرد Headacheسردرد Stomachacheدل درد، شکم درد، معده درد Earache گوش درد Sore eyes چشم درد Sore throatگلو درد Sore legs ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣١

I ache for you دلم برات پر میکشه، خیلی دلم برات تنگ شده😍

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

I have not seen you in ages خیلی وقته که ندیدمت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

When two sundays meet اصطلاحا یعنی: وقت گل نی، به همین خیال باش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Willy Nilly اصطلاحا یعنی: بخوای نخوای/بخواهی نخواهی. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

As you wish هر طور مایلی، هر طور دوست داری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

I smell a rat here اصطلاحا یعنی: من حس میکنم در اینجا یک جاسوس ( خبرچین ) هست/وجود دارد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

When the dust settled اصطلاحا یعنی: وقتی آبها از آسیاب افتاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

کارآیی، بازده، ضریب انتفاع، درجه تاثیر، اثر بخشی، کارایی وسیله یا نفر شایستگی، قابلیت، کارامدی، کفایت، عرضه، میزان لیاقت، تولید، کارایی، فعالیت مفید، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

قابل ملاحظه، چشمگیر، پر معنی، مهم، قابل توجه، حاکی از، عمده، معنی دار، اصلی، با اهمیت، قابل تامل

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

مطبوعات عامی و عادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

ترکیبات، تمهیدات، تدارکات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

نقاط پایانی، نقاط انتهایی، نکات پایانی، امتیازات نهایی، مراحل پایانی، نمرات پایانی ، اهداف پایانی، مقاصد نهایی، جهات پایانی، اصول نهایی، جهات پایانی، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

از طریق راست روده، از طریق انتهای روده بزرگ، مقعدی ، مثلا : transrectal sonography سونوگرافی مقعدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، مجموعه، خزانه، مجموعه، دامنه حیطه، ناحیه، سلسله، ردیف، وسعت، رشته کوه، فاصله، حد فاصل، برد سلاح، ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

خوی، مزاج، نسبت، خویشاوندی، دم، نسب، نژاد، تبار، اصل، ریشه، دودمان، تبار، خون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

چندتوان، پرتوان، همه توان، چند قابلیتی، بانفوذ، موثر، دارای توانایی های متعدد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

غیر منتخب، انتخاب نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

عقیمی، بی حاصلی، بی باری، نازایی، خشکی،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦٠

بهره وری، بازدهی، فرآورش، حاصلخیزی، سودمندی، بارآوری، نیروی تولید، پرکاری، فرآورندگی، قابلیت تولید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

مانیفست، اظهارنامه بارنامه، فهرست بارها، لیست وسایل، قطعنامه، صورت بار، بازنمود کردن، بارز، آشکار ساختن، معلوم کردن، فاش کردن، اشاره، خبر، اعلامیه، ب ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پزشکی: نیم شفاف یا مات شدن یا به اصطلاح شیشه ای شدن بافت، هیالینیزاسیون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اختلال، مشکل، مسئله، مانع، گرفتگی، انسداد، سد، سبد رخت چرک، سبد وسایل کمپینگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٧

مسن، پیر، سالخورده، سالمند، فرتوت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

زیر نرم، زیر نرمال، کم نرمال، پایین نرمال، کمتر از حد طبیعی و کمتر از نرمال

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بخش سالمندی، بخش سالمندان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

Reconvalescent patients بیماران درحال نقاهت