پیشنهادهای دکترحامد رسولی (١,٦٩٠)
When the dust settled وقتی آبها از آسیاب افتاد، در موقعیتی خاص
A bad thing never dies بادمجون بم آفت نداره
Beat it بزن به چاک، فلنگو ببند!
Do not bother اصطلاحا یعنی: باشه، عیبی نداره، اشکال نداره😔
Ask me another من چه میدونم!
Come around in your spare time تو اوقات فراغتت بما سر بزن/ پیش ما بیا🙂
یدکی، زاپاس اضافه، دریغ داشتن، مضایقه کردن، چشم ممانعت ، چشم پوشی، جلوگیری، پوشیدن، بخشیدن، یدک، برای یدکی نگاه داشتن، در ذخیره نگاه داشتن، مضایقه، ذ ...
Too many cooks spoil the broth آشپز که دوتا شد آش یا شور میشه یا بی نمک😖
We seek water in the sea آب در کوزه و ما تشنه لبان میگردیم
Easy come, easy go باد آورده را باد میبرد
Clinical picture تشخیص بالینی
Take it easy man بی خیال شو مرد🤒
Third time lucky تا سه نشه بازی نشه
Tit for Tat این به اون در ، چیزی که عوض داره گله نداره
See page 45 صفحه ۴۵ را ملاحظه نمایید، به صفحه ۴۵ مراجعه کنید
I see what you mean منظورت رو میفهمم، منظورت رو درک میکنم در اینجا در سریع صحبت کردن what you ( واچو ) تلفظ میشه😎
I see متوجهم، میدونم، میفهمم، درک میکنم
It must be remembered البته باید به خاطر داشت، باید خاطرنشان ساخت/کرد
The grass is greener on the other side of the fence اصطلاحا یعنی مرغ همسایه غازه
Trifles جزئی، اندک، ناچیز، کمی،
Seminal ducts در پزشکی: مجاری مایع منی
خالی، تهی، عاری از، بی اعتبار، باطل، دفع شده، بیرون ریخته
ورودی مهبل، دهانه ورودی آلت تناسلی زنانه، دهانه فرج
سر آلت تناسلی مردانه، حشفه، کلاهک آلت تناسلی مردانه، سر نرینه
I said what I said حرف، حرفه منه 😎
Understood the assignment تا تهش رو خوندم
You are so lit خیلی خفنی
بخشی از بافت داخلی آلت تناسلی مردانه که حالت اسفنجی دارد و باعث نعوظ میگردد
برش، تخلیه، حذف، برداشت
شل شدن، شل کردن، کند و آهسته کردن، نحیف کردن، آبدیده کردن، کم شدن یا کم کردن ، باز کردن پیچ
I have pins and needles in my legs اصطلاحا یعنی: پاهام گزگز میکنه یا پاهام خواب رفته
Toothache دندان درد Backache کمردرد Headacheسردرد Stomachacheدل درد، شکم درد، معده درد Earache گوش درد Sore eyes چشم درد Sore throatگلو درد Sore legs ...
I ache for you دلم برات پر میکشه، خیلی دلم برات تنگ شده😍
I have not seen you in ages خیلی وقته که ندیدمت
When two sundays meet اصطلاحا یعنی: وقت گل نی، به همین خیال باش
Willy Nilly اصطلاحا یعنی: بخوای نخوای/بخواهی نخواهی. . .
As you wish هر طور مایلی، هر طور دوست داری
I smell a rat here اصطلاحا یعنی: من حس میکنم در اینجا یک جاسوس ( خبرچین ) هست/وجود دارد
When the dust settled اصطلاحا یعنی: وقتی آبها از آسیاب افتاد
کارآیی، بازده، ضریب انتفاع، درجه تاثیر، اثر بخشی، کارایی وسیله یا نفر شایستگی، قابلیت، کارامدی، کفایت، عرضه، میزان لیاقت، تولید، کارایی، فعالیت مفید، ...
قابل ملاحظه، چشمگیر، پر معنی، مهم، قابل توجه، حاکی از، عمده، معنی دار، اصلی، با اهمیت، قابل تامل
مطبوعات عامی و عادی
ترکیبات، تمهیدات، تدارکات
نقاط پایانی، نقاط انتهایی، نکات پایانی، امتیازات نهایی، مراحل پایانی، نمرات پایانی ، اهداف پایانی، مقاصد نهایی، جهات پایانی، اصول نهایی، جهات پایانی، ...
از طریق راست روده، از طریق انتهای روده بزرگ، مقعدی ، مثلا : transrectal sonography سونوگرافی مقعدی
موجودی، مخزن، فهرست نمایش های اماده برای نمایش دادن، مجموعه، خزانه، مجموعه، دامنه حیطه، ناحیه، سلسله، ردیف، وسعت، رشته کوه، فاصله، حد فاصل، برد سلاح، ...
خوی، مزاج، نسبت، خویشاوندی، دم، نسب، نژاد، تبار، اصل، ریشه، دودمان، تبار، خون
چندتوان، پرتوان، همه توان، چند قابلیتی، بانفوذ، موثر، دارای توانایی های متعدد
غیر منتخب، انتخاب نشده
عقیمی، بی حاصلی، بی باری، نازایی، خشکی،