پیشنهادهای دکترحامد رسولی (١,٦٨٢)
روند، تکرار، نواخت، ریتمیک
انسداد روده، یبوست شدید، یبوست زیاد، سفتی و سختی مزاج
داروهای روانگردان
آمیزش، جفت گیری، جماع، مقاربت جنسی، کویشن
انقباض، سفتی ویا سیخ شدن آلت تناسلی
بادکردگی، ورم، آماس، انقباض، سفتی، شقی، راست شدگی، تورم
نفوذ، خروج، دفع، حرکت، رانش، سوق، پیشرانه، فشار بسوی جلو، پاشش ( پاشیدن )
دوره سالخوردگی، کهولت سن، پیری، پیر شدن، سالمندی، دوام
مخزن ژن، بانک ژن، تنوع ژن، خزانه ژن، انبارژن، ژن گاه
در پزشکی: ضد اندیکاسیون، نداشتن اندیکاسیون برای انجام اعمال جراحی
چند بیماری ، چند مرض
شیمیایی حساس در پزشکی
دگرسو، طرف مقابل، جهت مقابل، کنترالترال
محافظ، مواظب، نگهدارنده، کم، ناچیز، صرفه جو، مضایقه کننده، ممسک، پس انداز کن .
نگهدارنده عصب، محافظ عصب
شکمی، داخلی، درونی، اندرونی، احشایی، صمیمی، محرم، خودمانی، حسی، ذاتی، فطری، شهودی
ریشه کنی، ساییدگی، ( طب ) قطع عضوی از بدن، فرساب، روانشناسی: عضوبرداری، تخلیه، کندن
مراقبت، نظارت، تجسس، رصد، پایش، دیدبانی، مراقبت، کاوش، پاییدن، مبصری، جستجو و بررسی کردن
بین عمل جراحی
موجب، باعث
در پزشکی : درد، دردها، آلام
در پزشکی: شرح و توصیف
تخلیه یا درآوردن اندامی مانند: چشم، بیضه، تخمدان، مغز و . . . .
تخلیه چشم
فرزندآوری، بچه داری، بچه داشتن
بازپیدایی، بازگشت، باز رخداد، عود، روی دادن مجدد، رجعت،
پزشکی: پرتو تابی_ درخشش، تابش، پرتو افکنی، تابش دهی، انتشار
ناقص فرود آمدگی، ناقص نزول یافتگی ( نوعی ناهنجاری بیضه در ارولوژی )
لوله ای که اسپرم را حمل میکند
لکه بینی بعد از دوران قاعدگی در خانم ها
ساختار فیزیکی مردانه، اندام مردانه، هیکل مردانه
ساختار فیزیکی، هیکل، اندام در ارولوژی
پس از تولد
کم مردانه شدن در ارولوژی
پیش ساز، پیش ماده، مقدمه، ماده اولیه، پیشرو، منادی
دفع، ریشه کنی، نابودی
نوزادی که هم دارای تخمدان و هم بیضه باشد
تکامل نیافته، Dysgenetic gonads غددجنسی تکامل نیافته
تبدیل، دگرگونی، تغییرشکل، تغییرماهیت، تحول
میان جنسی، دوجنسیتی، بین جنسی
نزول یافته، پایین آمده، نازل شده، افتاده، تنزل یافته، به ارث رسیده
Stromal tissue بافت محافظ، بافت بنیادی و کلمه stromal صفت ( adj ) کلمه stroma است .
دور مرکزی، در اطراف مرکز، پری مرکزی در ارولوژی
مفقود، غیرموجود، ناپیدا، گم، پریشان خیال، غایب
نوار قوی ( در ارولوژی )
زیر میکروسکوپی، خیلی ریز
عدم تفکیک
از جمله. . . .
دومی، نهایی، آخری، واپسین، بعدی
پارگی، زخم، ایجاد زخم یا قرحه