complaints


قانون ـ فقه : مظالم

جمله های نمونه

1. our complaints were in vain
شکوه های ما بی ثمر بودند.

2. several complaints have been filed with the commission
چندین شکایت به کمیسیون تسلیم شده است.

3. her eternal complaints
شکایات همیشگی او

4. a rash of complaints
سیلی از شکایات

5. a stream of complaints
سیلی از شکایات

6. his wife's endless complaints
غر و لندهای مدام زن او

7. the sick man's peevish complaints about bad weather
شکایت های بهانه گیرانه ی مرد بیمار در باره ی آب و هوای بد

8. you can send your complaints anonymously
می توانید شکایات خود را بدون ذکر نام ارسال نمایید.

9. a formal hearing of the complaints received against her
استماع رسمی شکایات رسیده بر علیه او

10. he particularized all of the complaints
او کلیه ی شکایات را جز به جز شرح داد.

11. the letter was brimful of complaints and threats
نامه پر بود از شکوه و تهدید.

12. the students' long litany of complaints
فهرست طولانی شکایات دانشجویان

13. is it a coincidence that all the complaints are signed by these three brothers?
آیا تصادفی است که کلیه ی شکایات توسط این سه برادر امضا شده است ؟

14. every day, i examine hundreds of patients with a variety of complaints
هر روز صدها بیمار با ناراحتی های گوناگون را معاینه می کنم.

پیشنهاد کاربران

در پزشکی : درد، دردها، آلام
شکایت، تظلم خواهی ( کسی که به او ظلم شده است و دادخواهی می طلبد )
گله و شکایت
شکایت - قانون

بپرس