تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

turbulent flow جریان آشفته laminar flow جریان آرام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

turbulent flow جریان آشفته laminar flow جریان آرام

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

hole bored سوراخ حفرشده ، سوراخ کنده شده ، سوراخ درآورده شده well boring حفرکردن چاه ، کندن چاه well bore یا wellbore. دهانه چاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

ناهمواری، نایکنواختی. ، ناهمسانی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

as with as in مثل ، مانند ، همانند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پیشانی شوک، جبهه شوک، سینه شوک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

couple with همراه با cope with از عهده چیزی برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

couple with همراه با cope with از عهده چیزی برآمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

i hope that vulture is not a precursor of misfortune امیدوارم کرکس پیش درآمد ( مقدمه ) بدشانسی نباشد. ۱ - پیش ماده ۲ - پیش ساز ، زمینه ساز ، نشان ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرصت بعدی ، فرصت دیگر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بعضی مواقع معنای ضروری یا لازم رو میده the critical particle size for reaction اندازه لازم ( ضروری ) ذره برای واکنش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

save our ship save our souls درخواست کمک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

finishing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

فک کنم /سرپرست / هم میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

شلوار خط دار

پیشنهاد
٣

به وجود آوردن یک تحول به ارمغان آوردن یک تحول ایجاد یک تحول تحول یا انقلاب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

the results are set out in next page table نتایج، در جدول صفحه بعد آورده شده است.

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

moderately fairly comparatively rather relatively

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

عبور کردن یا گذشتن از کسی یا چیزی و اهمیت ندادن به آن و نپرداختن به آن پشت سر گذاشتن هم معنای دقیقیه they passed him over آنها از او عبور کردن ، پش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

هموار کردن ، هموار شدن صاف کردن ، صاف شدن تخت کردن ، تخت شدن پهن کردن ، پهن شدن با خاک یکسان کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

حباب سازی ، حفره سازی یا حباب زایی ، حفره زایی formation of bubbles in liquid

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

millisecond هزارم ثانیه ( میلی ثانیه )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

sharp division اختلاف شدید deep division اختلاف عمیق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در موارد شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در بیشتر موارد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

rupture of پارگیِ. . . ترکیدگیِ. . . گسستِ . . . rupture between شکاف بین . . . گسست بین . . . rupture with شکاف با . . . گسست با. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

. . . there is ample evidence that شواهد زیادی وجود دارد که . . . شواهد فراوانی وجود دارد که. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

آشکار ، مشهود this case is more pronounced with men این مورد در مردان مشهود تر است ( آشکار تر است )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

ایستادگی کردن ( در برابر ) تحمل کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پر انرژی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

رنگ چوب

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

در علم مواد معنی برافروختگی ، سوزش ، شعله ور شدگی هم میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

ignition اشتعال combustion احتراق

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

متناظراً ، متقابلاً ( اینا ترجمه های عربی ) اما اگه فارسی بخایم ترجمه کنیم : همچنین also همینطور likewise similarly

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

از نظر ، از لحاظ ، از نقطه نظر ، از دیدگاه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

راهی شدن ، رهسپار شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

none but an armed nation can dispense with a standing army - هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد . - هیچ چ ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

هیچ کس جز none but an armed nation can dispense with a standing army - هیچ چیز جز ( هیچ کس جز ) یک ملت مسلح نمی تواند یک ارتش منظم را کنار بگذارد . ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٠

کنار گذاشتن خلاص شدن از ( شر ) کسی یا چیزی گذشتن از ( خیر ) کسی یا چیزی صرف نظر کردن از کسی یا چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

1 - lag behind عقب افتادن 2 - lag وقفه، تاخیر

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

1 - به ویژه ، به خصوص ( وقتی کلمه بین دو کاما بیاید ) 2 - به طور قابل توجهی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

closely associated with بسیار مرتبط با ، به شدت ( شدیدا ) مرتبط با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

صدای زنگ خوردن ، صدای زنگ زدن ، صدای وزوز کردن tinnitus وقتی گوش آدم صدای وز وز بده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

لانگمن : 1 - به دقت 2 - بسیار 3 - به شدت 4 - نزدیک ، از نزدیک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

be in evidence مشهود بودن ، پیدا بودن ، نمایان بودن His playfulness is in evidence this day, too بازیگوشی او امروز هم مشهود بود ( نمایان بود، پیدا ب ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

فاجعه بار catastrophic drop افت فاجعه بار ، افت شدید

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

- [فعل]: عقب رفتن ، عقب نشتن - [اسم]: عقب روی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

چنین بود ، اینطور بود