تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

precaution اقدام پیشگیرانه precarious ناپایدار Precursor پیش ماده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

precaution اقدام پیشگیرانه precarious ناپایدار Precursor پیش ماده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

آرام کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

کار مخاطره آمیز که جرات می خواهد: سرمایه گذاری، سفر کردن، ابراز عقیده کردن و. . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد

drawdown عقب نشینی drawback اشکال

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

پیش رفتن، کنار آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

۱ - پیش آمدن arise ۲ - آمدن ، مطرح شدن ۳ - نزدیک آمدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

altitude ارتفاع attitude نگرش aptitude استعداد، تمایل ( میل ) ذاتی ، گرایش ذاتی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پس سوزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

خروجی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

۱ - رایج ترین most commonly methods رایج ترین شیوه ها ( روش ها ) ۲ - بیشتر مواقع ، اغلب . . . they are most commonly detrmined by آنها اغلب ( ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

مقاومت ماده ( مثلا یک پلیمر ) در برابر تغییر شکل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

draw on استفاده کردن draw up تنظیم کردن draw out بیرون کشیدن drawback اشکال draw blood آزمایش خون گرفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

=touchpad

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

غلتک زنی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

کم حجم شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بعضی اوقات به معنی : فراهم کردن، تامین کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

processing

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بالا بردن شرط ( افزایش دادن شرط ) ، بالا بردن خطر ، بالابردن کیفیت، فراتر رفتن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٩

در نتیجه ( و ) در نتیجه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١١

طولانی کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

بعضی وقت ها معنیه : | به وجود آمده | رو میده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

روان سازی نرم سازی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

پلیمر خاص

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

مخلوط کامل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

arise خودش یعنی بالا آمدن ، پس arising from رو میشه برآمده از ترجمه کرد همانطور که خانوم فرومدی نوشتن. برآمده از ، ناشی از

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

قالب ریزی حلال ریخته گری حلال محلول رو در قالب خاصی می ریزند و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

- در ارتباط با - همراه با

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

in the course of which که در طی آن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٦

بازجویی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

اصلش به معنی شاخ هستش بعدا به مرور زمان معنیه بوق، شیپور و . . . پیدا کرده . یعنی انسان ها ابزارهایی از شاخ حیوانات یا نهایتا شبیه شاخ حیوانات ساختن ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

پدر معنوی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٨

سریال زخم کاری رو اینطور ترجمه کردن mortal wound

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

sharp division اختلاف شدید deep division اختلاف عمیق ، اختلاف شدید ، اختلاف زیاد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

گاهی به معنای دست زدن به کسی برای جلب توجه اون . مثلا تو هواپیما وقتی مهماندار داره از کنار یه مسافر در راهرو رد میشه ، مسافر مورد نظر مهماندار درحا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

partly somewhat

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

neonatal intensive care unit بخش مراقب های ویژه نوزادان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٨

یه جور دیگه هم هست. proceedings of the royal society of london ( . Proc. R. Soc. Lond ) مقالات انجمن سلطنتی لندن مجموعه مقالاتی که در یک همایش، ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

the bottom line

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

the bottom line هم میشه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

روش استفاده، روش مصرف ، راهنمای استفاده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

خارش چشم ها هم میشه گفت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٤

1 - پوسته پوسته ، لایه لایه ، ورقه ورقه flaky skin flaky pastry 2 - عجیب، خل و چل flaky people

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

در جملات منفی unless the melting point of the grit particle exceeds 400 it does not explosion اگر ( تا زمانی که ) نقطه ذوب ذرات سخت از ۴۰۰ درجه فر ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

حساسیت زایی ، حساسیت بخشی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٠

به طور قطع، با قطعیت

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤

so_since این دو به هم مرتبط نیستند . در جمله زیر so به معنای ( این طور، این گونه ، بدین شکل و. . . ) میدهد و since معنای ( از. . . ) This has be ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

so_since این دو به هم مرتبط نیستند . در جمله زیر so به معنای ( این طور، این گونه ، بدین شکل و. . . ) میدهد و since معنای ( از. . . ) This has be ...