پیشنهادهای Hossein (٨١)
سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انواع مختلفی داره مثل orange dressing سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انوا ...
ورودی
تابلوئه ( حتما میبینیش ) .
اصیل: It's a real authentic house این یه خونه ی اصیل واقعیه.
آرزو کردن
گذاشتن: . Leave the car in the parking lot ماشین رو توی پارکینگ بذار. جا گذاشتن: . I always leave my bag on the bus همیشه کیفمو توی اتوبوس جا میذارم.
به طور ماهرانه: Inside the concert hall, a top orchestra is playing brilliantly. توی سالن کنسرت، یک دسته نوازندگان درجه یک دارند به طور ماهرانه ای م ...
عدم وابستگی، استقلال
leaf یعنی برگ ولی اگه بخوایم بگیم برگ ها میگیم: leaves
معرکه
جا ماندن: . I always miss the bus من همیشه از اتوبوس جا میمونم. دلتنگ شدن: . I sometimes miss my friend گاهی اوقات دلم برا دوستم تنگ میشه.
در عمل
جمعش میشه leaves
مربوط به
کله شق: He was a rebel in his teens او یه کله شق بود توی نوجوانیش.
تاریخ انقضا
چتر بازی
جو: . I love the atmosphere at work جو محل کارم رو دوست دارم.
برنده
طبق معمول
فصل پر توریست: high season فصل کم توریست: low season فصل توریستی: tourism season . in Shiraz, our high season is in the spring
سس غذا و یا هر چیز دیگه به غیر از سالاد رو میگن sauce که انواع مختلفی داره مثل chocolate sauce سس سالاد رو یا میگن dressing یا salad dressing که انوا ...
صفته به معنای هاج و واج ، متحیر : He looked puzzled so I repeated the question
مزه نریز
سر درآوردن از : The car finally ended up in a garage. در نهایت ماشین سر از توی یک تعمیرگاه در اورد.
مشغله کاری ( حالا میخواد کار باشه یا درس خوندن یا هر چیزی )
درآوردن ( کفش ، پیراهن و . . . ) I took off my shoes and went inside
دوست شدن: He has made friends with the kids on the street. او دوست شده با بچه های توی خیابون دوست پیدا کردن: Jack makes friends easily. جک به راحت ...
باعث افتخار: It's my pleasure. باعث افتخارمه.
یه نکته اینکه: برای بیان احساس از جمله مثال های زیر و امثالشون، از افعال to be استفاده میشه و نباید از have یا has استفاده کرد. مثال: . People are in ...
رابطه عاشقانه داشتن: Tom has gone out with Rose since 2010 تام از سال 2010 رابطه عاشقانه داشته با رز .
جابجا شدن، رفت و آمد کردن: . Today, it's so easy to get around امروزه جابجا شدن ( رفت و آمد کردن ) خیلی راحته. ( رفتن از جایی به جای دیگر با وسایل نق ...
پلاک
به کولر ماشین نیز میگن air conditioning
. Dad, turn on the air conditioning بابا، کولر رو روشن کن. ( کولر خودرو )
هم قافیه شدن، هم قافیه بودن، قافیه
سیستم گرمایشی: ?Is there heat in the house سیستم گرمایشی ، هست ( وجود داره ) توی خونه؟
چیدن: We can set a day and a time to meet میتونیم یه روز و یه زمانی رو برای دیدن بچینیم.
خط کشیدن، ضربدر کشیدن
قطار تو شهری
یالا: !Go on, jump یالا، بپر!
با تاخیر: Your flight is delayed today پروازتون با تاخیره امروز.
سیستم تهویه مطبوع
get lost: گم شدن . I always get lost in London همیشه توی لندن گم میشم.
say goodbye خداحافظی کردن
صفته و معنیش میشه: نارسا خوان ( کسی که اختلال داره در خوندن ) .
چرخیدن: We walked around the town شهر رو چرخیدیم.
میدونید: . You see, I don't have a car because I'm short of money میدونی، من ماشین ندارم چونکه بی پولم. You see, it's an old bus and there aren't a ...
احساس بدی داشتن
ب داد رس