پیشنهادهای Hossein (٨١)
تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.
تا اینجاییم. . we can see inside the Milad Tower as we are here میتونیم داخل برج میلاد رو ببینیم تا اینجاییم.
دوربین فیلم برداری
مالک اموال زیادی بودن
مشهور جهانی
make an arrangement: تدارک چیدن
world - famous مشهور جهانی
روشن و خاموش شدن: . The lights always go on and off چراغ ها همیشه روشن و خاموش میشن. . The lights are going on and off چراغ ها دارن روشن و خاموش میش ...
باز و بسته شدن: . The doors are opening and closing درها دارن باز و بسته میشن.
حوادث رانندگی ، تصادفات رانندگی
آن طرف خیابان دویدن، این طرف خیابان دویدن I was driving when suddenly someone ran across the street داشتم رانندگی میکردم که ناگهان یکی دوید اون طرف خ ...
. a place where you can buy drinks and simple meals
از اونجا
بدون هیچ ایرادی
دشت و صحرا: land outside towns and cities, with fields, woods, etc.
قرار گذاشتن
اغلب اوقات
با مُد
فهمیده
دائما کار کردن There is a lot of snow, but the buses and trains are running perfectly. یه عالمه برف هست، ولی تمام اتوبوس ها و قطار ها دارن بدون هیچ ...
سازگاری داشتن: I get along well with people سازگاری خوبی دارم با مردم.
make an arrangement: تدارک چیدن
هزینه برداشتن، خرج برداشتن
خرج برداشتن
پانتومیم کردن
به ارزش
غیر تخیلی
یعنی سبد خرید ( در خرید های آنلاین البته )
گران ( خیلی گران ) تمام شدن.
خیلی گران بودن: put the vase down. That's cost a fortune گلدون رو بذار زمین. اون خیلی گرونه.
رسم و رسوم: . I'm going to learn about Chinese culture and customs میخوام در باره فرهنگ و رسم و رسوم های چینی یاد بگیرم.
ب داد رس
احساس بدی داشتن
میدونید: . You see, I don't have a car because I'm short of money میدونی، من ماشین ندارم چونکه بی پولم. You see, it's an old bus and there aren't a ...
چرخیدن: We walked around the town شهر رو چرخیدیم.
صفته و معنیش میشه: نارسا خوان ( کسی که اختلال داره در خوندن ) .
say goodbye خداحافظی کردن
get lost: گم شدن . I always get lost in London همیشه توی لندن گم میشم.
با تاخیر: Your flight is delayed today پروازتون با تاخیره امروز.
سیستم تهویه مطبوع
یالا: !Go on, jump یالا، بپر!
خط کشیدن، ضربدر کشیدن
قطار تو شهری
چیدن: We can set a day and a time to meet میتونیم یه روز و یه زمانی رو برای دیدن بچینیم.
سیستم گرمایشی: ?Is there heat in the house سیستم گرمایشی ، هست ( وجود داره ) توی خونه؟
هم قافیه شدن، هم قافیه بودن، قافیه
به کولر ماشین نیز میگن air conditioning
. Dad, turn on the air conditioning بابا، کولر رو روشن کن. ( کولر خودرو )
پلاک
جابجا شدن، رفت و آمد کردن: . Today, it's so easy to get around امروزه جابجا شدن ( رفت و آمد کردن ) خیلی راحته. ( رفتن از جایی به جای دیگر با وسایل نق ...