پیشنهادهای هومن حاجی کریمی (٦٣)
مسئولیت یا اجازه ی تصمیم گرفتن داشتن The matter now rests with the medical committee. اکنون تصمیم گیری در این مورد بر عهده ی کمیته ی پزشکی است. Res ...
پایه های عصبی، شالوده های عصبی
گیرپاژ کردن ( موتور )
تمرین بی وقفه
تمامی گونه ها، همه ی انواع در مورد دولت ها، هر نوع ایده Governments of every stripe ( = of all political opinions ) have a bad habit of interfering ...
فهم عرفی
تمرین متغییر
در کنترل داشتن موقعیت یا آگاه بودن از on top of something in control of a situation and aware of changes
درکنترل داشتن
دارای چشمان ورقلمبیده
unfold در مورد داستان به معنای گفته شدن، یا خوانده شدن هست As the story unfolds, we learn more about Max’s childhood هنگامیکه داستان خوانده شد، ما در ...
stand up ( to something ) to remain valid even when tested, examined closely, etc معتبر باقی ماندن حتی پس از آزمودن، به دقت بررسی شدن و غیره
the lion’s share ( of something ) the largest or best part of something when it is divided بزرگترین یا بهترین قسمت چیزی، هنگامیکه تقسیم می شود.
is kept to a minimum: to make something as small, few, or little as possible چیزی را به کوچکترین، اندک ترین یا ناچیز ترین حد ممکنه درآوردن
( از ترس یا هیجان ) لرزه بر اندام انداختن
Fail - Safe system سیستم ایمنی از خرابی
یادگیری بادوام
قدرت تشخیص
Lie in Something to exist or be found in something وجود داشتن یا یافت شدن در چیزی
عرشه سقف، سازه ای مانند پارکینگ در خانه های ویلایی که بخشی از سقف خانه نیست اما به آن متصل بوده و می توان از آن به عنوان بالکن استفاده نمود
به طور طیعی، در طبیعت
— and counting used to say that a figure is constantly increasing. برای نشان دادن اینکه رقم یا عدد ذکر شده همچنان در حال افزایش است "nearly seven y ...
منطبق با
سه گام در بسکتبال
Stumped از دادن جواب عاجز شدن
بدون خطا
به آرامی، تبدیل به چیزی شدن ( به چیز دیگری تبدیل شدن )
the subjects that you study in high school or college دروسی که در کالج یا دبیرستان خوانده می شوند
خودفهمی - خودبینشی
اندوخته شدن More knowledge banked دانش بیشتری اندوخته شد
مترصد زمان مناسب بودن
as the maxim goes مترادف آمریکایی
If you say that something goes a long way towards doing a particular thing, you mean that it is an important factor in achieving that thing. عاملی ...
play a part if something or someone plays a part in something else, they are involved in it play a part in Health education will play a part in prep ...
lacking distinction; unexceptional. معمولی Tony’s career as a baseball player was short and undistinguished دوران بازیگری تونی به عنوان بازیکن بیسبا ...
آموختن، یادگرفتن
بازارگرمی کردن
شمار زیادی
a person who purveys, provides, or supplies تدارک بیننده، مهیاکننده، تامین کننده، فراهم آورنده
تنظیمات
کیف گردنی
وسایل آتش بازی
ساختار ماکروسکوپی در مقابل ساختار میکروسکوپی شاخه ای از علم کالبد شناسی که به بررسی بافت ها و ساختار های ماکروسکوپی بافت ها و ارگان ها می پردازد
in the same way به روشی مشابه
هیپوکمپ یا اَسبک: قسمتی از دستگاه کناره ای ( سیستم لیمبیک ) مغز که مرکز یادگیری و حافظه می باشد.
در طبقات بالای جامعه
گیاه گلدانی
طبیعت ثانوی رفتار یا صفتی اکتسابی که به واسطه ٔ اعمال و بکارگیری طولانی، ذاتی و طبیعی به نظر می رسد ( حسین بشری )
امتحان جامع یعنی از اول تا جایی که خوانده شده گرفته می شود
the rate of a person's progress in gaining experience or new skills. سرعت پیشرفت یک فرد در کسب تجربه یا مهارتهای جدید