پیشنهادهای هومن حاجی کریمی (٦٣)
عرشه سقف، سازه ای مانند پارکینگ در خانه های ویلایی که بخشی از سقف خانه نیست اما به آن متصل بوده و می توان از آن به عنوان بالکن استفاده نمود
یه خط در میون
is kept to a minimum: to make something as small, few, or little as possible چیزی را به کوچکترین، اندک ترین یا ناچیز ترین حد ممکنه درآوردن
تمرین متغییر
حزن انگیز
پرمدعا
It's not my cup of tea Thanks for inviting me, but concerts are not really my cup of tea. از دعوت شما خیلی ممنونم ولی خیلی به کنسرت علاقه ای ندارم ...
پایه های عصبی، شالوده های عصبی
کیف گردنی
فهم عرفی
متشنج the atmosphere is tense جو متشنج است.
تو محاوره ی فارسی خیلی متداول نیست به همین خاطر برای فارسی زبان ها، موقع یادگیری انگلیسی ملموس نیست. ولی وقتی یه رستوران یا کافه میرید که گارسون مودب ...
در محاوره "رلستشو بخوای"
to help someone to improve, especially through training or practice: Her new piano teacher has really brought her on. کمک به یک فرد برای پیشرفت کرد ...
در طبقات بالای جامعه
امتحان جامع یعنی از اول تا جایی که خوانده شده گرفته می شود
تمامی گونه ها، همه ی انواع در مورد دولت ها، هر نوع ایده Governments of every stripe ( = of all political opinions ) have a bad habit of interfering ...
دارای چشمان ورقلمبیده
یادگیری بادوام
ساختار ماکروسکوپی در مقابل ساختار میکروسکوپی شاخه ای از علم کالبد شناسی که به بررسی بافت ها و ساختار های ماکروسکوپی بافت ها و ارگان ها می پردازد
in the same way به روشی مشابه
بدون خطا
( از ترس یا هیجان ) لرزه بر اندام انداختن
تعداد زیادی محصول که تحت یک نام تجاری ( برند ) تولید می شوند
دور - دور
تمرین بی وقفه
lacking distinction; unexceptional. معمولی Tony’s career as a baseball player was short and undistinguished دوران بازیگری تونی به عنوان بازیکن بیسبا ...
تخته پوستر، مقوای آگهی
به آرامی، تبدیل به چیزی شدن ( به چیز دیگری تبدیل شدن )
the lion’s share ( of something ) the largest or best part of something when it is divided بزرگترین یا بهترین قسمت چیزی، هنگامیکه تقسیم می شود.
Fail - Safe system سیستم ایمنی از خرابی
رد کردن ( گذر کردن از یک مطلب بدون خواندن آن )
سه گام در بسکتبال
خودفهمی - خودبینشی
درکنترل داشتن
as the maxim goes مترادف آمریکایی
( TRANSITIVE ) if you play out a situation, you pretend that it is really happening نقش بازی کردن Ex: Children often play out quite violent scenes بچ ...
مسئولیت یا اجازه ی تصمیم گرفتن داشتن The matter now rests with the medical committee. اکنون تصمیم گیری در این مورد بر عهده ی کمیته ی پزشکی است. Res ...
آموختن، یادگرفتن
unfold در مورد داستان به معنای گفته شدن، یا خوانده شدن هست As the story unfolds, we learn more about Max’s childhood هنگامیکه داستان خوانده شد، ما در ...
stand up ( to something ) to remain valid even when tested, examined closely, etc معتبر باقی ماندن حتی پس از آزمودن، به دقت بررسی شدن و غیره
اندوخته شدن More knowledge banked دانش بیشتری اندوخته شد
گیرپاژ کردن ( موتور )
play a part if something or someone plays a part in something else, they are involved in it play a part in Health education will play a part in prep ...
the subjects that you study in high school or college دروسی که در کالج یا دبیرستان خوانده می شوند
در کنترل داشتن موقعیت یا آگاه بودن از on top of something in control of a situation and aware of changes
If you say that something goes a long way towards doing a particular thing, you mean that it is an important factor in achieving that thing. عاملی ...
مترصد زمان مناسب بودن
شمار زیادی
گیاه گلدانی