satchel

/ˈsæt͡ʃl̩//ˈsæt͡ʃl̩/

معنی: خورجین، چنته، کیف مدرسه، کیف بند دار
معانی دیگر: (به ویژه برای دانش آموزان) کیف، کیف پشتی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a small bag, often with a shoulder strap, used to carry books and other small articles.

جمله های نمونه

1. He buckled his satchel on to his bicycle.
[ترجمه گوگل]کیفش را به دوچرخه اش چسباند
[ترجمه ترگمان]کیفش را به دوچرخه بست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He carefully balanced the satchel so that its contents would not spill out onto the floor.
[ترجمه گوگل]او با دقت کیف را متعادل کرد تا محتویات آن روی زمین نریزد
[ترجمه ترگمان]او با احتیاط کیف را به دقت متعادل کرد تا محتویات آن روی زمین نریزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He carried his books in his school satchel.
[ترجمه گوگل]او کتاب هایش را در کیف مدرسه اش حمل می کرد
[ترجمه ترگمان]کتاب هایش را در کیف مدرسه اش می برد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She had a satchel by her feet and a violin case on her lap.
[ترجمه گوگل]یک کیف در کنار پایش بود و یک کیف ویولن روی پاهایش
[ترجمه ترگمان]از روی پاهایش کیف و جعبه ویولنش را روی پایش گذاشته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A canvas satchel looped round his neck sagged against his chest.
[ترجمه گوگل]یک کوله برزنتی که دور گردنش حلقه شده بود روی سینه اش آویزان شده بود
[ترجمه ترگمان]کیف پارچه ای دور گردنش حلقه شده بود و روی سینه اش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A small, terrified child clutching a satchel with both arms as though it were her most prized possession.
[ترجمه گوگل]کودک کوچک و وحشت زده ای که با هر دو دست کیفی را چنگ زده که انگار با ارزش ترین دارایی اوست
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک و وحشت زده یک کیف را با هر دو دستش گرفته بود که انگار مهم ترین دارایی او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He was wearing his striped blazer and his satchel was discovered nearby.
[ترجمه گوگل]او بلیزر راه راه خود را پوشیده بود و کیف او در همان حوالی کشف شد
[ترجمه ترگمان]کت راه راه خود را پوشیده بود و کیف دستی اش در آن نزدیکی کشف شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. She sat down, settling her satchel on her lap and stealing another glance at him.
[ترجمه گوگل]او نشست، کیفش را روی بغلش گذاشت و نگاهی دیگر به او انداخت
[ترجمه ترگمان]نشست، کیفش را روی زانوهایش گذاشت و یک نگاه دیگر به او انداخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. They used her shoulder-bag and the satchel Travis had found on the plane to pack them in.
[ترجمه گوگل]آنها از کیف شانه ای او و کیفی که تراویس در هواپیما پیدا کرده بود برای بسته بندی آنها استفاده کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها از شانه او استفاده کردند و کیف دستی که تراویس توی هواپیما پیدا کرده بود تا آن ها را جمع و جور کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Then the bomb in the satchel went off.
[ترجمه گوگل]سپس بمب داخل کیف منفجر شد
[ترجمه ترگمان]سپس بمب در کیف فرو رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The boy opened his satchel and took out the bread-roll that he was supposed to keep for lunch.
[ترجمه گوگل]پسر کیفش را باز کرد و نانی را که قرار بود برای ناهار نگه می داشت بیرون آورد
[ترجمه ترگمان]پسرک کیفش را باز کرد و تکه نانی را که قرار بود برای ناهار نگه دارد بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. As he was unzipping the satchel, I moved around to the side of the table and pocketed his gun.
[ترجمه گوگل]در حالی که داشت زیپ کیف را باز می کرد، به کنار میز رفتم و تفنگش را در جیبش انداختم
[ترجمه ترگمان]وقتی کیف را باز کرد، من به طرف کنار میز رفتم و تفنگش را در جیب گذاشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The little boy carries his satchel and goes to school.
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو کیفش را حمل می کند و به مدرسه می رود
[ترجمه ترگمان]پسرک کیف دستیش را حمل می کند و به مدرسه می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. I packed my satchel and went with him.
[ترجمه گوگل]کیفم را جمع کردم و با او رفتم
[ترجمه ترگمان]کیف my را جمع کردم و با او رفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Homework carries with the car, satchel became food bag.
[ترجمه گوگل]تکالیف با ماشین حمل می شود، کیف کیسه غذا شد
[ترجمه ترگمان]تکالیف Homework با ماشین انجام شد، کیف و کیف به کیسه غذا تبدیل شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

خورجین (اسم)
bag, pack sack, valise, saddlebag, pannier, satchel, carpetbag, portmanteau, gripsack, haversack, wallet

چنته (اسم)
bag, knapsack, pouch, satchel, carryall, cod, wallet

کیف مدرسه (اسم)
satchel

کیف بند دار (اسم)
satchel

انگلیسی به انگلیسی

• small bag with a shoulder strap used to carry books or small items
a satchel is a bag made from leather or cloth and which has a shoulder strap.

پیشنهاد کاربران

کیف هایی که دوتا بند دارن معمولا تو دانشگاه ، دانشجوایی میندازن، اکثرا هم جنسشون چرمه
کیف گردنی
کیف بند دار که معمولا انسان های بالغ استفاده میکنند

بپرس