errorless


ورزش : نداشتن خطا

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of error.

جمله های نمونه

1. The errorless of three-phase voltage and current is less than 0. 5 percent.
[ترجمه گوگل]بدون خطای ولتاژ و جریان سه فاز کمتر از 0 5 درصد است
[ترجمه ترگمان]The ولتاژ سه فاز و جریان کم تر از صفر است ۵ درصد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The scientific literature has traditionally embraced errorless learning for older adults.
[ترجمه گوگل]ادبیات علمی به طور سنتی یادگیری بدون خطا را برای افراد مسن پذیرفته است
[ترجمه ترگمان]ادبیات علمی به طور سنتی یادگیری errorless برای بزرگسالان مسن تر را پذیرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Errorless learning (EL) is considered passive, or less taxing on the brain, because it provides the correct answer to be remembered during the learning process.
[ترجمه گوگل]یادگیری بدون خطا (EL) غیرفعال در نظر گرفته می‌شود، یا کمتر به مغز فشار می‌آورد، زیرا پاسخ صحیح را برای به خاطر سپردن در طول فرآیند یادگیری فراهم می‌کند
[ترجمه ترگمان]یادگیری تقلیدی (EL)غیرفعال در نظر گرفته می شود، یا فشار کمتری بر روی مغز دارد، زیرا پاسخ صحیح را در طول فرآیند یادگیری به یاد می آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The errorless naturally accurate airways field serving reliably carries out flight time, that those can not carry out flight time airways service is unreliable.
[ترجمه گوگل]بدون خطا و بدون خطا میدان راه هوایی دقیق به طور قابل اعتماد انجام می دهد، که کسانی که نمی توانند زمان پرواز خدمات راه هوایی غیر قابل اعتماد است
[ترجمه ترگمان]The که به طور طبیعی در حال خدمت هستند، زمان پرواز را به طور قابل اطمینان انجام می دهد، که آن ها نمی توانند پرواز زمان پرواز را انجام دهند، غیرقابل اعتماد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It uses an errorless learning method and have drill and test modes, which the user can set.
[ترجمه گوگل]از روش یادگیری بدون خطا استفاده می کند و دارای حالت های مته و تست است که کاربر می تواند آن را تنظیم کند
[ترجمه ترگمان]این روش از روش یادگیری errorless استفاده می کند و حالت های آزمایش و تست را دارد که کاربر می تواند تنظیم کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That makes no sense because unit testing is all about improving the maintainability of your application and making sure everything runs as errorless as possible.
[ترجمه گوگل]این منطقی نیست زیرا تست واحد تماماً در مورد بهبود قابلیت نگهداری برنامه شما و اطمینان از اینکه همه چیز تا حد امکان بدون خطا اجرا می شود است
[ترجمه ترگمان]این به آن معنا نیست که تست واحد تماما در مورد بهبود قابلیت نگهداری برنامه شما است و اطمینان حاصل می کند که همه چیز تا جای ممکن انجام می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The experiment proves that the AC servo system using the dynamic design can acquire chattering free, static errorless, fast and robust response.
[ترجمه گوگل]این آزمایش ثابت می‌کند که سیستم سروو AC با استفاده از طراحی پویا می‌تواند پاسخی سریع، بدون خطا، استاتیک، سریع و قوی داشته باشد
[ترجمه ترگمان]این آزمایش ثابت می کند که سیستم فرمان یار AC با استفاده از طراحی دینامیکی می تواند با پاسخ سریع و قوی با هم گپ بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The improvement and enhancement in foreign language teaching relies on the understanding for learning process, but the errorless analysis theory shows learning process by analysis on language errors.
[ترجمه گوگل]بهبود و ارتقای آموزش زبان خارجی به درک فرآیند یادگیری متکی است، اما تئوری تحلیل بدون خطا فرآیند یادگیری را با تجزیه و تحلیل خطاهای زبان نشان می دهد
[ترجمه ترگمان]بهبود و افزایش در آموزش زبان خارجی به درک فرآیند یادگیری وابسته است، اما تئوری تجزیه و تحلیل errorless، فرآیند یادگیری را با تجزیه و تحلیل خطاهای زبانی نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. In both studies, participants remembered the learning context of the target words better if they had been learned through trial-and-error, relative to the errorless condition.
[ترجمه گوگل]در هر دو مطالعه، شرکت‌کنندگان در صورتی که از طریق آزمون و خطا، نسبت به شرایط بدون خطا یاد گرفته شده باشند، زمینه یادگیری کلمات هدف را بهتر به خاطر می‌آورند
[ترجمه ترگمان]در هر دو مطالعه، شرکت کنندگان سابقه یادگیری کلمات هدف را بهتر در صورتی که از طریق آزمون و خطا، نسبت به شرایط errorless آموخته بودند، به خاطر داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. After thinking and rethinking, I decided to take the written exam. I was sent to the exam in May and got through it errorless .
[ترجمه گوگل]بعد از فکر و تفکر تصمیم گرفتم در آزمون کتبی شرکت کنم من در اردیبهشت ماه به امتحان اعزام شدم و بدون خطا از آن عبور کردم
[ترجمه ترگمان]بعد از فکر کردن و تجدید نظر، تصمیم گرفتم امتحان کتبی بگیرم من در ماه مه برای امتحان فرستادم و از آن عبور کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• without a single mistake, totally correct

پیشنهاد کاربران

بپرس