تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ملودی هایی که در ذهن می مانند، روح انگیز و تأثیرگذارند

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نگارش عالی دارد

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

نقش آفرینی کردن

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

ناهار درست و حسابی و کامل

تاریخ
١ روز پیش
پیشنهاد
٠

خانه یا مکان خودم

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

عمیق تر شدن دوستی

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

تامین مخارج خانواده کردن، زندگی خانواده را اداره کردن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

زاییدن

تاریخ
٢ روز پیش
پیشنهاد
٠

القا کردن، به نظر رسیدن

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

باد شدید تر و تند تر میشه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

سرمای ملایم و خفیف

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

برف سنگین و انبوه

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

با لذت فراوان آفتاب گرفتن

پیشنهاد
٠

از شدت خجالت گونه ها سرخ و داغ میشوند

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

روی کسی برای نصیحت یا کمک گرفتن و . . . حساب کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

راست تو چشم کسی نگاه کردن و حقیقت را گفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مراقب کسی باشی و مطمئن شوی که باهاشون خوب برخورد می شود

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خیلی فعال و مشغول بودن دائم در حرکت یا فعالیت بودن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

در شرایطی باشی که فهمیدن یا مدیریت کردن اوضاع برایت بسیار سخت باشد.

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زیاد با هم وقت گذراندن، زیاد با هم قرار گذاشتن، رابطه داشتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کسی را دچار غرور یا اعتمادبه نفس کاذب کردن؛ وقتی موفقیت یا تعریف و تمجید باعث بشه کسی مغرور بشه. Fame and success didn’t go to her head. شهرت و موف ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

How long do the party go on? ادامه داشتن طول کشیدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ - زنگ زدن به کسی که به شما زنگ زده بود. ۲ - دوباره با کسی تماس گرفتن یا زنگ زدن.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

خلاص شدن و در رفتن هم میشه گفت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

نه دقیقا

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در حالیکه، در واقع Example: She seems confident, when in fact, she's quite nervous. او به نظر می رسد اعتماد به نفس داشته باشد، در حالی که بسیار عصب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

در مورد زلزله " لرزاندن" معنی میشه وقوع یا رخ دادن

پیشنهاد
٠

شروع بدی در یک رابطه ایجاد کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از پس کاری برآمدن کنترل چیزی را بدست آوردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٢

کاری را که اکنون انجام می دهی به همان خوبی ادامه دهی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اسم و رسم جا انداختن شهرت و اعتبار جمع کردن یا ساختن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نوبت چیزی یا کاری را انجام دادن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

دست به دست دادن یا کردن چیزی به بقیه پاس دادن یا کردن چیزی به بقیه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قال چیزی را کندن کنار گذاشتن چیزی پایان دادن به انجام چیزی

پیشنهاد
٠

اونقدر بگو تا زبونت مو در بیاد بی وقفه کاری را انجام دادن اما نتیجه ای نگرفتن Example: You can argue with him till you're blue in the face, but he ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

تنها بخش هایی از چیزی را نگاه کردن یعنی کامل نگاه نکنی و نگاه سطحی داشته باشی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تماما، کلا، تا آخر مثال: He worked up and through the night to finish the project. او در طول شب یا کل شب کار کرد تا پروژه را تمام کند.

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جدا کردن چیزی از چیز دیگری به طوری که نتوان ورود یا خروج کرد

پیشنهاد
٠

جدا کردن چیزی از چیزی بزرگتر

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اینجا و آنجا دور و بر دور و اطراف

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جا عوض کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نشانه عصبانیت، هنگام ترک محل پاهاتو محکم بکوبی زمین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خدایا شکرت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

پر انگیزه، با انگیزه

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عادت ترک نشدنی داشتن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

You must be out of your mind. . . باید عقلتو از دست داده باشی که. . . باید دیونه باشی که. . .

پیشنهاد
٠

به تازگی تموم کردن چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبب خیر شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبب خیر شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سر رفتن حوصله از شدت کسالت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

حداکثر پر پرش در بیشترین حالت

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن چیزی

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

جمع کردن چیزی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در خرج کردن پول دقت کنید.

پیشنهاد
٠

Be barking up the wrong tree: اشتباه کردن، به دنبال چیزی غلط بودن، اتهام نادرست زدن.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

"Toss and turn" یک اصطلاح است و به معنای بی قراری و ناتوانی در خوابیدن است.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خریدا رو بذار تو جاشون

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پیدا شدن، ظاهر شدن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثه دیونه ها خیلی تند و سخت با تلاش یا کوشش فراوان

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مثه دیونه ها خیلی تند و سخت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

چطوره که. . . ؟ چی شده که. . . ؟ How come you're an early bird today? چطوریه که امروز سحر خیزی؟

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

معقوله با عقل جور در میاد منطقیه مناسبه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت، نگران و آشفته بودن بهم ریخته بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ناراحت، نگران و آشفته بودن بهم ریخته بودن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

آخه چطوری؟ هیچ معلومه چطور؟ آخه چطور ممکنه؟ در مواقعی که شوکه یا عصبی هستیم به کار میره.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

د آخه چرا؟ هیچ معلومه چرا؟ در مواقعی که شوکه یا عصبی هستیم به کار میره.

پیشنهاد
١

از چیزی یا کسی دوری کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از چیزی یا کسی دوری کردن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بستگی داره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به نظر آشنا میاد ( چیزی یا کسی )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

اگه هیچکدام نشه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی تردید همیشه بی چون و چرا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دور ( طوری که قابل مشاهده یا شنیدن باشد )

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

به طور ناگهانی و غیر منتظره

پیشنهاد
٠

چشم پوشی کردن تظاهر به ندیدن یا بی توجهی نسبت به چیزی که عموما بده یا زشته

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از دست رفتن آبرو He could lose his face. می تونست آبروش از دست بره

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از حدو حدود خارج شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یعنی دو برابر جربزه داشتن یا شجاع بودن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به چیزی که سرقت شده هم می گن. that was the biggest payout we've ever seen. بزرگترین سرقتی بود که ما تا به حال دیده بودیم.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به حساب کسی رسیدن/ کسی را سر جاش نشوندن.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

من ردیفش می کنم/ من حلش می کنم

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

ربط ساختن/ ربط کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

no kiding

پیشنهاد
٠

یعنی به خاطرش برنامه تو تغییر بدی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دور زدن هنگامی که مشکلی وجود داره و نمی خوای باهاش رو در رو بشی مجبوری دورش بزنی تا اون مشکل دیگه وجود نداشته باشی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نژاد پرست مخفی کسی که در ظاهر خودش رو اینطوری نشون نمیده ولی در واقع این چنین شخصی هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای یکبار هم که شده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

به کسی گفته میشود که در کلاس های آموزشی شرکت می کند ولی آزمون نمیدهد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در اسمارت مانی یعنی حرکت شارپی قیمت در یک زمان کوتاه تا جهت روند مشخص شود.

پیشنهاد
٠

You use the phrase 'Don't jump a gift shark in the mouth' to say that it's important to be grateful when a gift is received. یعنی قدردان هدیه ای که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Things are going well اوضاع خوبه/اوضاع اوکی هست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

when someone says, "that's my jam, " they are essentially saying that they really like or connect with whatever they are referring to. یعنی اون چیزی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Make an error - miss an opportunity خطا کردن یا فرصتی را از دست دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

اتاق تنگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پایدار کردن دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسکن گزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سرپرستی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Imagine my parents are divorced it means I came from a broken home بچه طلاق بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

بیشتر به این معنی است که افرادی مانند پسرعموهای دوم، سوم یا بیشتر دورتر هستند مثلا نوه عمو، دایی یا خاله و عمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیشاوندخونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance یعنی مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد نسبتا چاق را گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عاقل ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شرایط داره بدتر میشه/اوضاع وخیم تر میشه اما Keep it dark یعنی افشا نکن/به کسی نگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سویه

پیشنهاد
٠

یعنی هزینه های اضافی رو آرام آرام کاهش دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منظره ای که هیچ مانعی بر سر راه دیدن آن نباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To rise back up again after something knocks you down in life. دوباره برخاستن پس از آن که چیزی شما را بر زمین کوبد. منظورش ناامید نشدن و ادامه دادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Say or do something in support of someone or something در حمایت از کسی یا چیزی یه کاری بکنی یا چیزی بگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To steal or snatch دزدی یا قاپیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a part of a play, film, piece of music, etc. that has a well - known pattern or style, and is used to create a particular effect بخشی از یک نمایشنامه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to do or finish an unpleasant but necessary piece of work or duty so that you do not have to worry about it in the future. انجام یا اتمام یک کار یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to attack or criticize someone who is in a worse or less powerful position than you حمله کردن به یا نقد کردن از کسی که در شرایط بد و کم قدرت تر از شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی حدست یا پیش بینیت درست بود. One of the meanings of "calling" something is to make a correct guess or prediction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که خوشنود کردنش کاری آسان یاکم هزینه باشد. مثلا: this little guy is easy to please. just give him a smile خوشنود کردن این مرد کوچک آسان است. فقط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی: مجوز ATC برای فرود هواپیما داده نشده Air Traffic Control

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه لقمه غذایی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب و لرز هم میشه

پیشنهاد
٢

افتادن با چهار دست و پا به شکلی که میبینید یا به خواست خود چنین وضعیتی را به خود بگیرید ( برای ورزش ) .

پیشنهاد
١

to be personally involved in or affected by something شخصاً درگیر یا تحت تأثیر چیزی قرار داشتن دخیل بودن در چیزی بیشتر برای بیان دخیل یا درگیر نبودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت The house I was born in is no longer standing خانه ای که من در آن به دنیا آمدم دیگر سرپا یا قابل سکونت نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به قصد دزدی وارد خانه کسی شدن ( درب را شکستن و وارد شدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

let's save the measuring for when our dicks are out. معنای لغوی آن مودانه نیست ولی معمولا هنگام بحث و دعوا منظور این است که نشان دهیم که زور چه کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو من کردن یا غر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the officer asks you: What’s the nature of your trip? هدف، طبیعت، ذات، قصد و ماهیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If something goes to someone's head, it makes that person think that they are very important and makes them a less pleasant person این باعث می شود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

it's an idiom: to speak to or ask permission from someone who has more authority than the person who you would normally go to in that situation صحبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Cart off = Take away = Haul away = Haul off به روش بی نزاکتی یا بدون تشریفاتی چیزی یا کسی را بردن یا حمل کردن Cart به معنای گاری یا ارابه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to form pairs and stay together throughout life. birds that mate for life. منظورش اینه که تا آخر عمر با جفت خود ماندن و دیگری را نگزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to tell someone about something unpleasant that will affect or upset them گفتن چیز ناخوشایندی به کسی که او را تحت تأثیر قرار دهد یا ناراحت کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be in a very dangerous situation or state قرار گرفتن در موقعیت یا حالت بسیار خطرناک to be very close to death, failure, etc. The patient's life wa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

means don't worry or don't stress about something درباره . . . نگران نباش یا استرس نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلانه سلانه راه رفتن هم میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to move slowly and awkwardly آهسته و به طرز ناجور یا عجیب و غریب حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to rush forward in or as if in assault The people charged into the store on the day of the sale. They all charged in trying to be first in line به پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

if two moving vehicles meet head - on, they are facing each other and hit each other suddenly and violently if you meet a problem head - on, you deal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to do what needs to be done به کاری یا تجارتی رسیدگی لازم را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اتلاف وقت بریم تو کارش. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

if you settle yourself somewhere or settle somewhere, you sit down and make yourself comfortable. یعنی مستقر شدن یا نشستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

drag someone off / drag something off کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی یا جایی کشوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To refrain from trying to have sex with someone. خودداری از تلاش برای داشتن رابطه جنسی با کسی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح: به طرز شدیدی شکست خوردن Whip یعنی شلاق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سوء تفاهم شده اشتباه از آب در اومده

پیشنهاد
٠

قدم بزرگ برای یه آدم کله گنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قلق کاری یا چیزی را آموختن

پیشنهاد
٠

از چهره ات معلومه که. . . it’s written all over your face that you're lying to us. از صورتت خونده میشه که داری دروغ میگی.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

time that is not being used اون بازه زمانی است که بیکاری یا کاری برای پر کردن زمان نداری. مثلا میگی: I wanna practice English in my dead time like he ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در تحلیل تکنیکال درجا زدن قیمت را Consolidation می گویند که با رنج تفاوت دارد. در Consolidation حد ضرر ها Stop Hunt می شوند در حالیکه در رنج قیمت فقط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

giving the big eye meaning a flirtatious look or gaze - a long look to get another's attention نگاه طولانی مدت به کسی انداختن ( برای جلب توجه یا دلر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکست بن بست در توافق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ترافیک آرام ترافیک لاکپشتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معنای لغوی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

معنای استعاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرگ بر اثر خفگی یا مرگ شیرین در برخی از کشورها مرگ ناشی از استنشاق مونوکسید کربن نامیده می شود. به آن مرگ شیرین می گویند زیرا کسی که می میرد عذاب نمی ...

پیشنهاد
٠

در واقع این یک غلط املایی است و درست آن "take something for granted" است. دست کم گرفتن چیزی را مسلم دانستن قدر چیزی یا کسی را ندانستن وجود یا وقوع ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

با کله به سر کسی ضربه زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شکاف - فاصله طبقاتی

پیشنهاد
٠

لازم نیست که زیاده روی شود. resort to = روی آوردن over the top = زیاده روی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی مشکل من نیست - به من ربطی نداره

پیشنهاد
٠

زمانی به کار می رود که می خواهیم صورت حساب یک شخص دیگر را پرداخت کنید ( حساب با من ) .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٣

I can't come back there again Move on یعنی رد شو از این موضوع یا بگذر از این موضوع

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محض اطلاعت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی بار مسئولیت چیزی بر دوش کسی است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

برای مدتی بری بخوابی تا بتونی یک رویداد بد رو فراموش کنی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نوعی ابزار شادی در مناسبات که کاغذ های رنگی شلیک می کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

used to say that every person has a successful moment in life یعنی در اون لحظه بذاری طرف حالشو ببره از موفقیتی که کسب کرده

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تا حد امکان جذاب به نظر رسیدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

مدیریت و انجام کاری که بیش از ظرفیت و توان باشد ( نتوانی )

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنترل یا رسیدگی و انجام دادن کاری که بالاتر از حد توان و ظرفیت کسی باشد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١

بسیار مشغول بودن/بسیار درگیر بودن