1. displacement of affect
جا به جایی عاطفه
2. the displacement of a knee joint
جا به جا شدگی مفصل زانو
3. the displacement of the bridge's foundations by the earthquake
جا به جا شدن پایه های پل در اثر زلزله
4. the displacement of the old laws by the new
جایگزینی قوانین جدید به جای قوانین قدیمی
5. No muss, no fuss, just good old displacement.
[ترجمه گوگل]بدون هیاهو، بدون هیاهو، فقط جابجایی خوب قدیمی
[ترجمه ترگمان] نه صدایی، نه سرو صدا، نه شلوغش، فقط یه تغییر قدیمی خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] نه صدایی، نه سرو صدا، نه شلوغش، فقط یه تغییر قدیمی خوب
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. This will result in a downward displacement of the marginal cost curve from to.
[ترجمه گوگل]این منجر به جابجایی رو به پایین منحنی هزینه نهایی از به می شود
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به جابجایی رو به پایین منحنی هزینه حاشیه ای از to می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به جابجایی رو به پایین منحنی هزینه حاشیه ای از to می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The displacement of large numbers of rural dwellers to urban areas has increased overcrowding in urban schools.
[ترجمه گوگل]جابجایی تعداد زیادی از ساکنان روستایی به مناطق شهری باعث افزایش ازدحام در مدارس شهری شده است
[ترجمه ترگمان]جابه جایی تعداد زیاد ساکنان روستایی به مناطق شهری باعث افزایش ازدحام در مدارس شهری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]جابه جایی تعداد زیاد ساکنان روستایی به مناطق شهری باعث افزایش ازدحام در مدارس شهری شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Racism is interpreted as a form of displacement and objectification deriving from unhealthy neuroses and personality traits.
[ترجمه گوگل]نژادپرستی به عنوان نوعی جابهجایی و عینیتسازی که از روان رنجوری ناسالم و ویژگیهای شخصیتی ناشی میشود، تعبیر میشود
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی به عنوان شکلی از جابجایی و ابژه سازی از ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شخصیتی تفسیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]نژادپرستی به عنوان شکلی از جابجایی و ابژه سازی از ویژگی های شخصیتی و ویژگی های شخصیتی تفسیر می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. We believe the gas-coal displacement option also opens a great variety of possibilities.
[ترجمه گوگل]ما معتقدیم که گزینه جابجایی گاز- زغال سنگ نیز امکانات بسیار متنوعی را باز می کند
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که گزینه جابجایی ذغال سنگ - ذغال سنگ همچنین انواع زیادی از احتمالات را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ما معتقدیم که گزینه جابجایی ذغال سنگ - ذغال سنگ همچنین انواع زیادی از احتمالات را باز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The layering is disrupted by small scale displacement along fault planes.
[ترجمه گوگل]لایه بندی با جابجایی در مقیاس کوچک در امتداد صفحات گسل مختل می شود
[ترجمه ترگمان]لایه بندی، با جابجایی در مقیاس کوچک در امتداد صفحات معیوب، مختل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]لایه بندی، با جابجایی در مقیاس کوچک در امتداد صفحات معیوب، مختل می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The rotary pumps have a maximum displacement of up to 80m 3 h -
[ترجمه گوگل]پمپ های دوار حداکثر جابجایی تا 80 متر و 3 ساعت دارند -
[ترجمه ترگمان]پمپ های چرخشی حداکثر جابجایی تا ۸۰ متر ۳ ساعت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پمپ های چرخشی حداکثر جابجایی تا ۸۰ متر ۳ ساعت دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. In those circumstances, the displacement system provides its own self-fulfilling momentum.
[ترجمه گوگل]در آن شرایط، سیستم جابجایی حرکت خودشکوفایی خود را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]در آن شرایط، سیستم جابجایی، حرکت خود را برای خود فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]در آن شرایط، سیستم جابجایی، حرکت خود را برای خود فراهم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The displacement of oil in the industrial oil boiler sector would then be complete.
[ترجمه گوگل]سپس جابجایی نفت در بخش دیگهای نفت صنعتی کامل میشود
[ترجمه ترگمان]پس از آن جابجایی نفت در بخش نفت صنعتی تکمیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]پس از آن جابجایی نفت در بخش نفت صنعتی تکمیل خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. This displacement allows a strong interaction with the N terminus of the repressor B helix.
[ترجمه گوگل]این جابجایی امکان تعامل قوی با انتهای N مارپیچ سرکوبگر B را فراهم می کند
[ترجمه ترگمان]این جابجایی باعث برهمکنش قوی با پایانه پایانه N B می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این جابجایی باعث برهمکنش قوی با پایانه پایانه N B می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The technology to implement the displacement of oil by burning coal with gas does riot compare in complexity with these wartime developments.
[ترجمه گوگل]فناوری اجرای جابجایی نفت با سوزاندن زغال سنگ با گاز در مقایسه با پیچیدگی این تحولات زمان جنگ، شورش می کند
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی برای اجرای جابجایی نفت به وسیله سوزاندن زغال سنگ با گاز در مقایسه با این تحولات زمان جنگ با پیچیدگی قابل مقایسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]تکنولوژی برای اجرای جابجایی نفت به وسیله سوزاندن زغال سنگ با گاز در مقایسه با این تحولات زمان جنگ با پیچیدگی قابل مقایسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید