تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دوست شدن/دوست پیدا کردن/تشکیل دوستی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

مسکن گزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به سرپرستی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Imagine my parents are divorced it means I came from a broken home بچه طلاق بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

بیشتر به این معنی است که افرادی مانند پسرعموهای دوم، سوم یا بیشتر دورتر هستند مثلا نوه عمو، دایی یا خاله و عمه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خیشاوندخونی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to impress people a great deal, especially with your appearance یعنی مردم را بسیار تحت تاثیر قرار دادن مخصوصا با ظاهر خود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مرد نسبتا چاق را گویند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

عاقل ترین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی شرایط داره بدتر میشه/اوضاع وخیم تر میشه اما Keep it dark یعنی افشا نکن/به کسی نگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سویه

پیشنهاد
٠

یعنی هزینه های اضافی رو آرام آرام کاهش دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

منظره ای که هیچ مانعی بر سر راه دیدن آن نباشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To rise back up again after something knocks you down in life. دوباره برخاستن پس از آن که چیزی شما را بر زمین کوبد. منظورش ناامید نشدن و ادامه دادن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Say or do something in support of someone or something در حمایت از کسی یا چیزی یه کاری بکنی یا چیزی بگی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To steal or snatch دزدی یا قاپیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

a part of a play, film, piece of music, etc. that has a well - known pattern or style, and is used to create a particular effect بخشی از یک نمایشنامه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to do or finish an unpleasant but necessary piece of work or duty so that you do not have to worry about it in the future. انجام یا اتمام یک کار یا ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to attack or criticize someone who is in a worse or less powerful position than you حمله کردن به یا نقد کردن از کسی که در شرایط بد و کم قدرت تر از شم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یعنی حدست یا پیش بینیت درست بود. One of the meanings of "calling" something is to make a correct guess or prediction

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی که خوشنود کردنش کاری آسان یاکم هزینه باشد. مثلا: this little guy is easy to please. just give him a smile خوشنود کردن این مرد کوچک آسان است. فقط ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یعنی: مجوز ATC برای فرود هواپیما داده نشده Air Traffic Control

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یه لقمه غذایی گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تب و لرز هم میشه

پیشنهاد
٢

افتادن با چهار دست و پا به شکلی که میبینید یا به خواست خود چنین وضعیتی را به خود بگیرید ( برای ورزش ) .

پیشنهاد
١

to be personally involved in or affected by something شخصاً درگیر یا تحت تأثیر چیزی قرار داشتن دخیل بودن در چیزی بیشتر برای بیان دخیل یا درگیر نبودن ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت The house I was born in is no longer standing خانه ای که من در آن به دنیا آمدم دیگر سرپا یا قابل سکونت نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قابل سکونت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به قصد دزدی وارد خانه کسی شدن ( درب را شکستن و وارد شدن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

let's save the measuring for when our dicks are out. معنای لغوی آن مودانه نیست ولی معمولا هنگام بحث و دعوا منظور این است که نشان دهیم که زور چه کسی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

منو من کردن یا غر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

the officer asks you: What’s the nature of your trip? هدف، طبیعت، ذات، قصد و ماهیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

If something goes to someone's head, it makes that person think that they are very important and makes them a less pleasant person این باعث می شود که ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

it's an idiom: to speak to or ask permission from someone who has more authority than the person who you would normally go to in that situation صحبت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Cart off = Take away = Haul away = Haul off به روش بی نزاکتی یا بدون تشریفاتی چیزی یا کسی را بردن یا حمل کردن Cart به معنای گاری یا ارابه می باشد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

to form pairs and stay together throughout life. birds that mate for life. منظورش اینه که تا آخر عمر با جفت خود ماندن و دیگری را نگزیدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

to tell someone about something unpleasant that will affect or upset them گفتن چیز ناخوشایندی به کسی که او را تحت تأثیر قرار دهد یا ناراحت کند

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to be in a very dangerous situation or state قرار گرفتن در موقعیت یا حالت بسیار خطرناک to be very close to death, failure, etc. The patient's life wa ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

means don't worry or don't stress about something درباره . . . نگران نباش یا استرس نگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سلانه سلانه راه رفتن هم میشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to move slowly and awkwardly آهسته و به طرز ناجور یا عجیب و غریب حرکت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to rush forward in or as if in assault The people charged into the store on the day of the sale. They all charged in trying to be first in line به پی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

if two moving vehicles meet head - on, they are facing each other and hit each other suddenly and violently if you meet a problem head - on, you deal ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to do what needs to be done به کاری یا تجارتی رسیدگی لازم را کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بدون اتلاف وقت بریم تو کارش. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

if you settle yourself somewhere or settle somewhere, you sit down and make yourself comfortable. یعنی مستقر شدن یا نشستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

drag someone off / drag something off کسی یا چیزی را به کسی یا چیزی یا جایی کشوندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

To refrain from trying to have sex with someone. خودداری از تلاش برای داشتن رابطه جنسی با کسی.