پیشنهادهای سعید امدادی (١,٢٣٨)
مزاحمت نمی شم، یعنی میخای خداحافظی کنی
موضوع بحث دستور کار
دعوتنامه شرکت در جلسه
تابلو بودن
جوایز و افتخارات
در مورد انسان و تربیت انسان ها می تواند: بچه مثبت بچه اهل خانواده بابایی مامانی باشد.
Something is clouded with uncertainty فلان چیز در هاله ای از ابهام است.
Loom over the mind ذهن را مشغول کردن
تشکیلات صوری که فعالیت های غیر قانونی یک سازمان دیگر را به شکل رد گم کنی اجرا می کنند.
با یک مثال ، عبارت ( البته از نظر parts of speech اسم است ) زیبا و باکلاس ( از نظر مفهومی و ایده پردازی ) را در حد توان خودم بیان می کنم، دوستان پیش ...
وخامت اوضاع
اصلا جای نگرانی نیست.
1 - عایدی از سرمایه گذاری - منفعت و مزیت حاصل از سرمایه گذاری ۲ - تاوان
آسایش حال خوش
سنگر را حفظ کردن مسوولیت کار دیگری را عهده دار شدن
شایعه مخرب
تموم شد و رفت والسلام نامه تمام
حواست باشه
عارضم خدمتتون که. . .
به راه انداختن and the comments have triggered a wave of concern and reaction across the world حرف ها موجی از واکنش ها و نگرانی ها را در سطح جهان به ...
موجه معقول منطقی ترکی: عقبه سیخیشان
مردم عادی مردم کوچه بازار
It’s high time you got that bad knee looked at by a doctor زودتر از اینا باید زانویت را نشون دکتر می دادی
ذهنیت دادن ، ایجاد کردن ذهنیت air of someone" means the way he appeared or presented himself, giving the impression of a particular kind of person; e ...
زود رنج تندخو بد اخلاق حساس
If you've ever found yourself اگر دیدید که. . . . ( مثلاً در موقعیتی قرار گرفته اید ) ، اگر می بینید که. . . . یکی از ساختارهای زبان انگلیسی که زب ...
گزارش زنده
زبان مردم کوچه و بازار آداب و رسوم محلی
تداخل در برنامه ها
آدم مارمولک
خیز برداشتن
عملیات نجات از آب را نیز می گویند.
در نهایت منجر می شود به . . . آخرش . . . . . است به . . . . . . ختم می شود
تنبیه کردن سر جای خود نشاندن
بابا همون جلٌ الخالق خودمون است.
سرحال و قبراق بودن
بعد از. . . . . مطرح شدن
دل دادن و قلوه گرفتن
لی لی به لالای کسی گذاشتن ترکی :ازدیرمک
ساکنان میشه residents
به همین سیاق
حواس جمع بودن
اینطور نبود که، نه اینکه مثلاً. It's not as if I don't know نه اینکه ندونم اینطور نبود که ندونم
تو چشم بودن ترکی: گوزل قاباغی
Something can take various forms مثلاً وقتی می گوییم: فلان چیز می تونه به چند شکل باشه
حتما
It's got to be باید باشه مثلاً وقتی می گوییم که فلان چیز باید فلان جا باشه