پیشنهادهای سعید امدادی (١,٢٠٧)
تداخل در برنامه ها
آدم مارمولک
خیز برداشتن
عملیات نجات از آب را نیز می گویند.
در نهایت منجر می شود به . . . آخرش . . . . . است به . . . . . . ختم می شود
تنبیه کردن سر جای خود نشاندن
بابا همون جلٌ الخالق خودمون است.
سرحال و قبراق بودن
بعد از. . . . . مطرح شدن
دل دادن و قلوه گرفتن
لی لی به لالای کسی گذاشتن ترکی :ازدیرمک
ساکنان میشه residents
به همین سیاق
حواس جمع بودن
اینطور نبود که، نه اینکه مثلاً. It's not as if I don't know نه اینکه ندونم اینطور نبود که ندونم
تو چشم بودن ترکی: گوزل قاباغی
Something can take various forms مثلاً وقتی می گوییم: فلان چیز می تونه به چند شکل باشه
حتما
It's got to be باید باشه مثلاً وقتی می گوییم که فلان چیز باید فلان جا باشه
خود رو جمع و جور کردن خود رو آماده کاری کردن
جا موندن از پرواز بعدی
بار مسافر - که در تحویل کارگو است.
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
1 - newborn baby نوزاد تازه متولد شده 2 - new baby نوزاد تازه متولد شده که informal است. 3 - infant بیشتر در آمریکا و young children در بریتیش نیز ...
جریاتریک یک لغت تخصصی است که بیشتر برای مراقبت های پزشکی استفاده می شود. واژه های ذیل برای توصیف سن جهت مطالعه پیشنهاد می گردد: 1 - newborn baby نوزا ...
سلام خدمت دوستان، هم وطنان، معنا و مفهوم و معادل جویان عزیز، مفهوم واژه زیبای gaslighting برای همه مان کاملا ملموس و آشناست، از نظر علم روان شناسی ن ...
حواس جمع بودن سرحال و قبراق بودن
فریب دادن اغوا نمودن فریفتن ترکی: آل لاتماخ
دنبال انتقام گرفتن بودن
The last straw بار آخر آخرین دفعه
در مورد مکان ها مثل رستوران، به معنی �دایر بودن � است.
give me a for instance یه نمونه بگو یکیشو بگو ببینم
اتهام واهی
دوستان ، سلام ، چرا نگوییم: اعصاب خرد کن
خسته نباشید دوستان، نظرتون چیه معادل ذیل رو استفاده کنیم: بها دادن به به نقل از صفحه 29 از کتاب top notch 2A: Well , basically, no matter how well ...
موتور محرکه طلایه دار
با سلام خدمت کاربران و اساتید محترم، وباعرض معذرت از پیشنهاد این معادل ، به دلیل کثرت استفاده در محاورات روزمره ناچار شدم مطرح کنم: . . . . . مالی ک ...