پیشنهادهای سعید امدادی (٧٤٦)
ذوب شدن در چیزی
در زبان فارسی معادل * معمولا هست*ترجمه می شود.
کلوخه شده مثلاً در شکر متضادش میشه distributed
ساده و سرراست برای راه اندازی لوازم در اولین بار دلی و درونی در مورد شناخت امور که متضادش می شود grounded یعنی برمبنای حساب و کتاب
سه معادل در کمبریج ذکر شده برای این واژه: - آدم عاقل، با جنبه، تودار، متین - زندونی تو خونه - اصطلاح مخصوص برای منع بیرون رفتن بچه ها از خونه که نو ...
حس درونی
هوای همدیگر را داشتن Stick together نیز به همین معناست.
Coined یعنی سکه زد، سکه را به نام خود زد، این اصطلاح را ابداع کرد
لجام گسیخته
پیام
چند ساعت تا محل کار
فاصله زیاد داشتن
لایه محافظ نچسب، به عنوان یک لایه محافظ نچسب در عایق بندی درب شیشه آلات آزمایشگاهی و نیز تمیز ماندن سطوح چسبنده انواع چسب های دوطرفه و یا سالم ماندن ...
خط چشم
عزیزان، دقت کنید که تو ایران این رده دانشگاهی را نداریم، تمامی معادلها نامفهوم و ناملموس هستند، چون نظام آموزشی کشورها متفاوت است. منظور از graduat ...
زیپ چسبی و پارچه ای نر و ماده
معادل های که گفته شده یک طرف، دچار شدن، خودش یک طرف. دوستان بیشتر با این معادل جور درمیاد.
اصطلاح
وقتی میری بازار تهران، چراغ که سبز میشه، همزمان دهها موتور غرش کنان شروع به حرکت می کنند، اولش جا میخوری، بعدش می ترسی، بعد زیر لب فحش میدی به مسبب ا ...
ضد حال اساسی To his consternation, when he got to the airport he found he'd forgotten his passport وقتی رسید فرودگاه، فهمید پاسپورتو یادش رفته، ضد ...
بازنشسته سالخورده
مشخصات صدای خش خش برگ ها زیر پا
سر و صدا
ناله گوش خراش
صدای رعدو برق
رو آوردن به چیزی و تنوع بخشیدن
ساعات اداری
تقریبا چنده؟ Give me a ballpark figure یه قیمت حدودی بده
جناب موسی واقعا دست مریزاد، لایق 20 لایک بودی در این entry.
دست و پنجه نرم کردن با مرگ
بازاریابی ارزان قیمت
رسید بار تحویلی به شرکت هواپیمایی
جناب آقای آرمان بدیعی عزیز، کار ارزشمند شما را در ارائه انگلیسی آیات قرآن کریم، ارج می نهم و لذت می برم، برای این entry در آبادیس مراجعه نمودم و کا ...
برقراری نظم
فجایع جنگ صحنه های دلخراش جنگی
سرخوردگی
انشاالله نتیجه تلاش هایت رو ببینی انشاالله مزد زحماتت رو بگیری
ثروتی به هم زد وضعش توپ شد
پول دار حسابی
That's an absolutely ridiculous price for that sweater. اون قیمت اصلا به این ژاکت نمی خوره
قیمت اش نمی خونه قیمت اش رو نشون نمی ده با قیمت اش همخوانی ندارد
هدر دادن پول
گیر افتاده
خطر کردن در سفر، دل به دریا زدن، Many sailors of the time refused to venture forth with explorers into unknown waters. بسیاری از ملوانان اون زمان ...
چند بار ترکی: نئچه سِری؟
سلام خانم فرومدی، قبل از مراجعه به به این واژه در آبادیس، چند معادل را در نظر گرفتم تا در اینجا درج کنم، که مشاهده نمودم با استادی تمام توسط سرکار ع ...
دور از چشم
اجتناب کنید نکنید
صمیمی تر شدن
شروع یه حرکت در راستای بهتر شدن شغل