پیشنهادهای Djawad (٦٥)
در ترجمه این کلمه باید دقت بشه. ترجمه هایی مثل معمولی، نوعی و. . . خیلی منظور رو شفاف نمیرسونه. مثلا من واسه این جمله : A typical inner city neighbor ...
در جایگاه اسم، خاصه در متون روانشناسی، به معنای آن نیروهای نامرئی است که روابط بین افراد در یک گروه را کنترل و هدایت می کند، چه در جهت ثبات، چه به سم ...
قدر دانستن از چیزی که معمولا خیلی ها قدرش رو نمیدونن! یعنی شما یه پتانسیل و ظرافت درون یک چیز یا شخص حس می کنید و به او اعلام میکنید که من ارزش آن گو ...
قابلیت سازگاری و انعطاف پذیری در موقعیت های مختلف. در خیلی از موقعیت ها عملکرد خوبی نشان میده. مثلا عطری که versatile است، این خاصیت رو داره که در ...
هول شدن، غرق و سردرگم شدن در سنگینی و فشردگی هیجانی اون لحظه
سر عقل آمدن. از توهم قبلی رها شدن
شاعرانگی
این عبارت که نام انیمیشن معروف ژاپنی هم هست، به زیرکی انتخاب شده Spirit away به معنای این هست که چیزی یا کسی به طور مخفیانه به جایی دیگر برده شود که ...
زید !
تلخ و شیرین لذت و درد توامان
Fussy به معنای ایرادگیر نق نقو! Fuzzy هم به معنای کُرکی ( مثل گربه ) و هم به معنای مغشوش و نامشخص ( درباره ایده ها یا تفکر مغشوش یا تصویر تار و مبهم ...
there need to be reasonable limits نیازه که محدودیت های معقولی اعمال بشه
مشخصا اشاره کردن
پا روی دم کسی گذاشتن پا رو از گلیم خود فراتر گذاشتن و وارد حوزه های دیگران شدن
همیشه حواسم هست که همیشه مواظبم که توی همچنین پس زمینه هایی بکار میره
وسواس و توجه انجام کار یا عادت بخصوصی را داشتن
شانس آوردم که. . . شما بی برنامه و بی هدف یک کاری رو میکنی ( اون لحظه حتی ممکنه بگی این چه کاری بود کردم ) ، بعدا میبینی که نه تنها بد نبوده بلکه خ ...
غیر قابل تمییز اینقدر شبیه که تشخیص تفاوت دو تا چیز از همدیگه، سخت باشه
Thanks for coming all the way over here مرسی که کلی راه رو تا اینجا اومدی تاکید برای طولانی بودن یک مسیر We are supporting you all the way from Cape ...
1. در دسته خاصی طبقه بندی شدن they all come under the general heading of opinion polls 2. زیر بار حملات ( بمباران ) یا فشار و انتقادات قرار گرفتن The ...
منافات داشتن یا در حالت منفی، وقتی میخواین بگین دو تا موضوع با هم منافاتی ندارن، یعنی میشه هر دو با هم در یک زمان اتفاق بیفته مترادف: Incompatible ( ...
میتونه "ماندگار" هم ترجمه شه چیزی که بعلت تاثیرگذار بودن و خاص و نمادین بودن، توی ذهن ها "می مونه" مثلا سکانس هزارتوی آخر فیلم The Shining، به همین م ...
یکی از دو معنی اصلی واژه inhibit و inhibition یعنی خود را زیاد پاییدن و هر چیزی رو بروز ندادن، کسی که حواسش به تمام کارهایی که میکنه هست و نگاه انتقا ...
خود را تحویل گرفتن مثل خوردن یک غذای مورد علاقه توی رستوران مورد علاقه یا کسی را خیلی تحویل گرفتن که درباره بچه میشه همون لوس کردن
اصولا lecturer یا مدرس، با professor یا استاد دانشگاه متفاوته مدرس از بیرون فضای دانشگاهی میاد ( شغل یا حرفه خاص ) و براساس اعتبار شغلی و دانش و تجرب ...
هم خانه شدن ( با کسی غیر از خانواده مثل دوستان یا دوست دختر )
فکر عذاب دهنده یا توام با اضطراب غصه چیزی را خوردن
رو و جرات کاری را داشتن
بر خلاف جریان شنا کردن یا متفاوت با هنجارها و رویکردهای پذیرفته شده رفتار کردن
بعضی جاهاش Your composition is good except for some overcolouring here and there
1 ) در غیر این صورت، مترادف otherwise Do you want that cake? If not, I’ll have it اگه جواب منفیه پس. . . I’ll go if you’re going. If not، I’d rath ...
گولاخ در زبان عامیانه
حواسمان به. . . هم باشد ( از قبل ) یا جا برای اتفاقات احتمالی آینده ( مثل تاخیر هواپیما ) باز بذاریم
معنی اول I'm not buying the children anything else today - I've spent far too much money as it is تا همین الانش هم زیاد خرج کردم یا همینجوریش هم خ ...
یا شهره شهر
to get someone tipsy or drunk example He liquored her up and tried to take her home with him
many people—myself included—balk at living in cities خیلی از افراد، من جمله، خودم به زندگی در شهر، به دیده تردید نگاه می کنند یا از زندگی در شهر امنت ...
مثلا عقاید و باورهای خود رو توی چشم بقیه کردن
تن در دادن، یا تن دادن به یکسری شرایط و تقاضاهای طرف مقابل تسلیم در عین رضایت
ترجمه شده به " روان رنجوری" که به طور کلی یعنی یک گرایش شخصیتی به سمت هیجانات منفی مثل اضطراب و عدم ثبات هیجانی روان پریشی پدیده متفاوتی است در روا ...
وقتی بعد از یک سری اتفاق بد و آسیب زای روحی و جسمی مثل بیماری، فرد ( یا حتی یک شیء ) در وضعیت خوبی به سر می برد و آسیب زیادی ندیده است، این اصطلاح را ...
جدای از معنای ظاهریش که کاربر dark light نوشتن، معنای کنایی و طعنه وارش بیشتر کاربرد داره مثلا فرض کنید یک آدم لاغر بخواد حسین رضازاده رو توی وزنه بر ...
یعنی تاریخ و زمان چیزی را جلوتر آوردن و زودتر برگزار کردن متضاد این لغت هست Push back یعنی عقب و به تاخیر انداختن یک رویداد
یه توکِ پا بیرون رفتن ( عامیانه )
مشارکت کردن در یک پروژه، بحث و. . .
چه بسا
مبتنی بر ادله و شواهدی که نظر ما را پشتیبانی می کند یعنی نظری که داریم ابراز می کنیم، بی اساس نیست و پشتش استدلال وجود داره که میشه درباره اون استدلا ...
از زیر زبان کسی حرفی یا فکری را بیرون کشیدن
همونطور که توی مثال ها هم دیده میشه، توی فضای جلسات و جمع ها زیاد بکار میره یه نفر یک ایده یا پیشنهاد رو که به ذهنش رسیده رو اعلام میکنه البته توی حا ...
در مشهد ما میگیم "تا موقع" یا "تا وقتی" که تقریبا معادل این کلمه است در محاوره مطمئن نیستم تو قسمت های دیگه ایران این استفاده باشه مثلا { من میرم در ...