پیشنهادهای Djawad (٦٤)
آشفته
a blue shirt with accents of gray پیراهنی آبی با رگه هایی از خاکستری
ضعیف کشی
حجم زیاد یا حجم زیادی از He spend a good deal of time playing video games
وقتی تو فارسی بعد اینکه یه نفر دیر میاد میگن " آقا بالاخره تشریفشون رو آوردن!" وقتی یهویی چشمت به جمال یه نفر روشن میشه مهم ترین معنی معنیش تو یک هم ...
قبل اجرا و یا یک برنامه به طرف میگن یعنی بترکونی
خوب شد یادم انداختی خوب شد گفتی
دوست و رفیق شدن ( غیر رسمی ) I buddied up with the neighbour's son
دو معنی داره که نزدیک به هم هستن 1. همون بهتر که. . . The party was so dull that I might as well have stayed home 2. چاره ای نیست یا هیچ راه دیگه ای ...
خوش فکر و ایده پرداز
اجرایی شدن یک قانون جدید
جا خوش کرده در چیزی
1. این دست و آن دست کردن و اهمال کاری مشابه مفهوم واژه Procrastinate که این هم به معنای وقت کشی و اهمال کاری است 2. معنای دوم اشاره به وضعیت نوسانی ( ...
تمام پیشنهاداتی که دوستان دادن، همون کلمه "wow" خالی برای گفتن ش درسته و کفایت میکنه این عبارت اصلا وجود خارجی نداره! مخصوصا اگه بخواد توی خارج از کش ...
توجه داشته باشید که واژه "Worth" در مقام فعل بکار نمیره با اینکه توی ترجمه شاید بعنوان فعل ترجمه شه مثلا این جمله His house is worth $2 million این ...
در مشهد ما میگیم "تا موقع" یا "تا وقتی" که تقریبا معادل این کلمه است در محاوره مطمئن نیستم تو قسمت های دیگه ایران این استفاده باشه مثلا { من میرم در ...
همونطور که توی مثال ها هم دیده میشه، توی فضای جلسات و جمع ها زیاد بکار میره یه نفر یک ایده یا پیشنهاد رو که به ذهنش رسیده رو اعلام میکنه البته توی حا ...
از زیر زبان کسی حرفی یا فکری را بیرون کشیدن
مبتنی بر ادله و شواهدی که نظر ما را پشتیبانی می کند یعنی نظری که داریم ابراز می کنیم، بی اساس نیست و پشتش استدلال وجود داره که میشه درباره اون استدلا ...
چه بسا
مشارکت کردن در یک پروژه، بحث و. . .
یه توکِ پا بیرون رفتن ( عامیانه )
یعنی تاریخ و زمان چیزی را جلوتر آوردن و زودتر برگزار کردن متضاد این لغت هست Push back یعنی عقب و به تاخیر انداختن یک رویداد
جدای از معنای ظاهریش که کاربر dark light نوشتن، معنای کنایی و طعنه وارش بیشتر کاربرد داره مثلا فرض کنید یک آدم لاغر بخواد حسین رضازاده رو توی وزنه بر ...
وقتی بعد از یک سری اتفاق بد و آسیب زای روحی و جسمی مثل بیماری، فرد ( یا حتی یک شیء ) در وضعیت خوبی به سر می برد و آسیب زیادی ندیده است، این اصطلاح را ...
ترجمه شده به " روان رنجوری" که به طور کلی یعنی یک گرایش شخصیتی به سمت هیجانات منفی مثل اضطراب و عدم ثبات هیجانی روان پریشی پدیده متفاوتی است در روا ...
تن در دادن، یا تن دادن به یکسری شرایط و تقاضاهای طرف مقابل تسلیم در عین رضایت
مثلا عقاید و باورهای خود رو توی چشم بقیه کردن
many people—myself included—balk at living in cities خیلی از افراد، من جمله، خودم به زندگی در شهر، به دیده تردید نگاه می کنند یا از زندگی در شهر امنت ...
to get someone tipsy or drunk example He liquored her up and tried to take her home with him
یا شهره شهر
معنی اول I'm not buying the children anything else today - I've spent far too much money as it is تا همین الانش هم زیاد خرج کردم یا همینجوریش هم خ ...
حواسمان به. . . هم باشد ( از قبل ) یا جا برای اتفاقات احتمالی آینده ( مثل تاخیر هواپیما ) باز بذاریم
گولاخ در زبان عامیانه
1 ) در غیر این صورت، مترادف otherwise Do you want that cake? If not, I’ll have it اگه جواب منفیه پس. . . I’ll go if you’re going. If not، I’d rath ...
بعضی جاهاش Your composition is good except for some overcolouring here and there
بر خلاف جریان شنا کردن یا متفاوت با هنجارها و رویکردهای پذیرفته شده رفتار کردن
رو و جرات کاری را داشتن
فکر عذاب دهنده یا توام با اضطراب غصه چیزی را خوردن
هم خانه شدن ( با کسی غیر از خانواده مثل دوستان یا دوست دختر )
اصولا lecturer یا مدرس، با professor یا استاد دانشگاه متفاوته مدرس از بیرون فضای دانشگاهی میاد ( شغل یا حرفه خاص ) و براساس اعتبار شغلی و دانش و تجرب ...
خود را تحویل گرفتن مثل خوردن یک غذای مورد علاقه توی رستوران مورد علاقه یا کسی را خیلی تحویل گرفتن که درباره بچه میشه همون لوس کردن
یکی از دو معنی اصلی واژه inhibit و inhibition یعنی خود را زیاد پاییدن و هر چیزی رو بروز ندادن، کسی که حواسش به تمام کارهایی که میکنه هست و نگاه انتقا ...
میتونه "ماندگار" هم ترجمه شه چیزی که بعلت تاثیرگذار بودن و خاص و نمادین بودن، توی ذهن ها "می مونه" مثلا سکانس هزارتوی آخر فیلم The Shining، به همین م ...
منافات داشتن یا در حالت منفی، وقتی میخواین بگین دو تا موضوع با هم منافاتی ندارن، یعنی میشه هر دو با هم در یک زمان اتفاق بیفته مترادف: Incompatible ( ...
1. در دسته خاصی طبقه بندی شدن they all come under the general heading of opinion polls 2. زیر بار حملات ( بمباران ) یا فشار و انتقادات قرار گرفتن The ...
Thanks for coming all the way over here مرسی که کلی راه رو تا اینجا اومدی تاکید برای طولانی بودن یک مسیر We are supporting you all the way from Cape ...
غیر قابل تمییز اینقدر شبیه که تشخیص تفاوت دو تا چیز از همدیگه، سخت باشه
شانس آوردم که. . . شما بی برنامه و بی هدف یک کاری رو میکنی ( اون لحظه حتی ممکنه بگی این چه کاری بود کردم ) ، بعدا میبینی که نه تنها بد نبوده بلکه خ ...
وسواس و توجه انجام کار یا عادت بخصوصی را داشتن