contribute to


دخیل بودن در، اثر داشتن در

جمله های نمونه

1. Regular outings contribute to a sense of fellowship among co-workers.
[ترجمه گوگل]گردش‌های منظم به ایجاد حس هم‌نشینی در بین همکاران کمک می‌کند
[ترجمه ترگمان]گردش های منظم باعث حس دوستی میان همکاران می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Rubbishy commercials and harmful programmes contribute to the rise in violence and crime in the street.
[ترجمه گوگل]تبلیغات مزخرف و برنامه های مضر به افزایش خشونت و جنایت در خیابان کمک می کند
[ترجمه ترگمان]تبلیغات rubbishy و برنامه های مضر به افزایش خشونت و جنایت در خیابان کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. City employees cannot contribute to political campaigns.
[ترجمه گوگل]کارمندان شهرداری نمی توانند در مبارزات سیاسی مشارکت کنند
[ترجمه ترگمان]کارمندان شهر نمی توانند به فعالیت های سیاسی کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This new discovery will contribute to all humanity.
[ترجمه گوگل]این کشف جدید به تمام بشریت کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]این کشف جدید به همه بشریت کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The three sons also contribute to the family business.
[ترجمه گوگل]سه پسر نیز در تجارت خانوادگی سهیم هستند
[ترجمه ترگمان]این سه پسر همچنین به کسب وکار خانوادگی کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Everybody should contribute to the discussion.
[ترجمه گوگل]همه باید در بحث مشارکت داشته باشند
[ترجمه ترگمان]همه باید در این بحث مشارکت داشته باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. One of the aims of ethnography is to contribute to an understanding of the human race.
[ترجمه گوگل]یکی از اهداف قوم نگاری کمک به درک نژاد بشر است
[ترجمه ترگمان]یکی از اهداف قوم نگاری این است که به درک نوع بشر کمک کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Would you like to contribute to our collection?
[ترجمه گوگل]آیا می خواهید در مجموعه ما مشارکت کنید؟
[ترجمه ترگمان]دوست دارید به مجموعه ما کمک کنید؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Does smoking contribute to lung cancer?
[ترجمه گوگل]آیا سیگار به سرطان ریه کمک می کند؟
[ترجمه ترگمان]آیا سیگار کشیدن به سرطان ریه کمک می کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He had very little to contribute to the conversation.
[ترجمه گوگل]او سهم کمی در گفتگو داشت
[ترجمه ترگمان]او بسیار کوچک بود که در گفتگو شرکت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A common household fungus can contribute to sick building syndrome.
[ترجمه گوگل]یک قارچ معمولی خانگی می تواند به سندرم ساختمان بیمار کمک کند
[ترجمه ترگمان]قارچ خانگی عمومی می تواند به سندروم ساختمان بیمار کمک کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. I am sure that this meeting will contribute to the reinforcement of peace and security all over the world.
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که این نشست به تقویت صلح و امنیت در سراسر جهان کمک خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]من اطمینان دارم که این نشست به تقویت صلح و امنیت در سراسر جهان کمک خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Several factors might contribute to the development of the disease.
[ترجمه گوگل]عوامل متعددی ممکن است در ایجاد این بیماری نقش داشته باشند
[ترجمه ترگمان]چندین عامل ممکن است به توسعه این بیماری کمک کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Key burbled about the wonderful people who contribute to tourism.
[ترجمه گوگل]کلید درباره افراد شگفت انگیزی که به گردشگری کمک می کنند
[ترجمه ترگمان]سوال کلیدی درباره افرادی که به توریسم کمک می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. I was asked to contribute to a newspaper article making predictions for the new year.
[ترجمه گوگل]از من خواسته شد که در مقاله ای در روزنامه مشارکت کنم که برای سال جدید پیش بینی می کند
[ترجمه ترگمان]از من خواسته شد تا در مقاله ای در روزنامه مشارکت کنم که پیش بینی های سال نو را پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• donate to; share in bringing about, help to cause

پیشنهاد کاربران

منجر شدن
[کار، بحث، تولید] سهیم بودن در، شرکت کردن در، دست داشتن در
help make sth happen
مربوط بودن
منتسب بودن
دامن زدن به چیزی
◾دخیل بودن در - اثر داشتن در
The thrust runner plate resembles a runner plate of current design, except for the
presence of radial grooves on the face of the running surface
Originally designed to circulate oil in the bearing pot, and to wash cool oil over the face
...
[مشاهده متن کامل]

of the babbitt pads, these radial grooves actually contribute to the bearing’s downfall
◾به تحقق چیزی کمک کردن
A U. S. submarine has not transited the Strait of Hormuz today or recently, " U. S. Navy Commander Timothy Hawkins told Reuters. "The claim represents more Iranian disinformation that does not contribute to regional maritime security and stability
. . .
Iranian and U. S. forces have had a number of confrontations in the past, with the most recent in early April when the Iranian navy said it identified and warned off a U. S. reconnaissance plane outside the mouth of the Gulf. Also earlier this month, the U. S. Navy said the nuclear - powered, guided - missile submarine “Florida” was operating in the Middle East to support its Fifth Fleet

حل و فصل کردن
مشارکت کردن در یک پروژه، بحث و. . .
باعث شد ن
کمک کردن/اهدا کردن و بخشیدن و دادن پول، کالا و. . . /موثر بودن در، اثر داشتن بر رویدادی/سهم داشتن در، نقش داشتن در، دخیل بودن و یکی از علل بوجود آمدن نتیجه یا امری بودن.
سهم خود را ادا کردن به
شریک بودن در، دست داشتن در، تاثر داشتن در، تاثیرگذار بودن بر
نسبت داده میشود به - منجر می شود به
منجر می شود به
به تحقق چیزی کمک کردن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس