پیشنهاد‌های داود رمضانی (١٤٦)

بازدید
٧٤٩
تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

کمرنگ شدن بی حال شدن ناتوان شدن یا از حال رفتن

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

He was cured of cancer او از سرطان شفا یافت یا درمان شد She was cured of her fear او از ترسش رها شد He was cured of his addiction او از اعتیادش خلاص ...

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به نظرم تو این عبارت واژه twin به صورت صحیحش به این شکله twine که درین صورت گاهی به معنای حلقه زدن دور چیزی هم میآید و یا به معنی چنبره زدن هم میآید

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بی حال - فسرده

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

در آن مقطع

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بوقلمون صفت

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

گلایه در مواردی تظلم

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رو به فزونی، در حال اوج گرفتن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تجرد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

مبنا

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

اون زن خیلی حساس است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گاهی معنی شخصیت هم می گیرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

صفت بارز

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

بی خاصیت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من آدم تو نیستم من آلت دست تو نیستم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیض، صاحب فیض یا همان نظر کرده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

من غرق در شور و جذبه میشم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تبرک کردن ( لمس کسی یا چیزی به دلیل مقدس داشتن آن )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

محل تردید و مجادله

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

در موارد عامیانه برای تحسین و آفرین معنی ایول و ایوالله هم می دهد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راه و بیراه ( خواب ) پارچه یا چرم، پشت و روی پارچه یا چرم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سرگردانی، مات و خیره شدن، گم شدن، محو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

توهم، غبار آلود، نا واضح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

در بعضی موارد آلاینده، دودآلود

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بالا دست، ارشد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مواردی ( الهام بخش ) بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اساساً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذرا، زودگذر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

گویا. . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حالا حالاها، مدتها، زمان بر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بین ایستادن و خم شدن مکثی کردن ( تمارض کردن ) تظاهر به خم شدن به قصد فریب ادای یه کاری را درآوردن و کار دیگری کردن مثال:If the batter were really sm ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٧

آشیانه، جان پناه

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

نابود کردن - محو کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣

لوس کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٥

تسویه حساب به نوعی تسویه حساب شخصی همراه با مشاجره و حل اختلافات مالی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢

انفصال از کار ( به نوعی اخراج شدن )

پیشنهاد
١

سرود ملی آمریکا پرچم پر ستاره آمریکا

پیشنهاد
٠

من تو دو دو تا موندم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣

بی شیله پیله

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

تعریف الکی از کسی یا چیزی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

دختر اشراف زاده ( که میخواد با زندگی اجتماعی آشنا بشود )

پیشنهاد
٣

پناه بر خدا، محض رضای خدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

پیشرفت کردن، بسیار مورد توجه قرار گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

مناسب حال

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥

کنایه از بسیار تحت نظر بودن، به راحتی دیده شدن، هست و نیست کسی در معرض دید عموم قرار گرفتن ( مثل ستاره های سینما ) شرایطی که همه از کارت سر دربیارن ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤

کلی گویی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پیشگویی کردن، ادعا کردن وانمود کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ریشه کن کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

جمع کردن، جمع و جور کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

جعل کردن