تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

دعوا رقابت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

قاصد. پیام رسان

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

خشونت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

مودب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

احساساتی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اعتراض کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مرید

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

لاغر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

غوغا

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

شور و نشاط

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

شاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

ادب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

ظاهر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

زندگی ساده. ریاضت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

مبهوت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

بی روح

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

کمک هزینه یارانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

آغاز آفرینش

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

هم زمان چندکار در برنامه ی خود گنجاندن How can you juggle your three job? چه طوری سه تا کار را با هم می تونی انجام بدی.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

1. با دقت زیر نظر گرفتن یا کنترل کردن2. معتاد به مواد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پشت سرت

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

استعاره از کار تکراری و بیهوده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٤

حساس. پرخاشگر. مصمم. شجاع. سرزنده You 're such a feisty guy I can't stand you anymore.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤١

هیجان زده She is so amped to see her dog

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

احمقانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

اصل مطلب را نادیده گرفتن

پیشنهاد
٤٨

درک مطلب دشوار و پیچیده Can you warp your head around that?

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣١

گفت و گوی صیمانه دو نفره

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

بدلیجات. اسباب بازی I really like my bauble necklace

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تازه به دوران رسیده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

غیبت کسی را کردن Kim is always pegging Jill

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

پر زرق و برق. شیک This is a real ritzy car.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

روستایی و بی سواد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

رسیدن We rolled up at the same time

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

اطلاع کسب کردن He is inquiring into the matter

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به تدریج ناپدید یا متوقف شدن The effects of the medicine wore off

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

چند بار و محکم کتک زدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

افشا شدن. برملا شدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

اجازه بدهید کسی در خانه تان بماند Can you put me up for the weekend

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

قطع کردن آب و برق و گاز The water company shut off my water.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

All options stink هیچ راه حلی وجود ندارد. I 'll do nothing at all, AOS

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

لباس رسمی پوشیدن You are totally sharped up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

دست گیر شده. بازداشت شده

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

شرایط غیر عادی. دقیقا مشکل را نفهمیدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

دست بجنبون. Hurry up

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

بازرسی بدنی با دست We were frisked at the airport

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

کسی را به دردسرانداختن. از کسی انتقاد کردن. ضربه به کسی زدن Mary is gunning for me I think she is after my job

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

آدم بسیار عجیب. عصبانی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به صورت غیر مستقیم ارتباط برقرار کردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

پیشنهاد منفی ومُخرب