تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

it hit me ناگهان، بالاخره، ( چیزی را ) فهمیدم.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

نگفتن یا بیان نکردن عقیده انجام ندادن کاری به دلیل ترس یا به این دلیل که نمیخواهید وضعیت بد بدتر شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

روبرگرداندن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

give someone the creeps ایجاد احساس ترس، اضطراب، عدم آرامش به دیگری به خاطر رفتاری عجیب و غریب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

آسا ٠٩:٢٤ - ١٣٩٧/٠٥/٢٣ In the wings آماده و در دسترس بودن خصوصا برای آنکه جای کس دیگری را بگیرد به حالت آماده باش بودن آماده بودن برای انجام کاری یا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

be set in your ways برای انجام کارهای هر روزه و اینکه قصد تغییر عادتهایت را نداشته باشی. As people get older, they often become set in their ways

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

مترادف با Flirting with ، لاس زدن،

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

be after somebody/something در جستجوی کسی یا چیزی بودن. . That boy’s always in trouble – the police are after him again خواستن چیزی که متعلق به دیگر ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

وقتی چیزی متفاوت از همیشه اش اتفاق می افتد. محض تنوع هم که شده. . . یک بار هم که شده. . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

وقتی گفته می شود شخصی grow up است، بدین معنی است که او بزرگسال یا شخصی مسئولیت پذیر است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

leave well enough alone ول کردن، اجتناب از تلاش برای اصلاح، تعمیر، بهبود آنچه که قبلا با اندازه کافی برایش تلاش شده است.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

ill - temper به شخصی گفته می شود که خیلی زود عصبانی می شود. در مورد یک موقعیت مثلا یک بازی، معنای اعصاب خورد کن دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

Let off 1. مترادف با get offبرای هواپیما و اتوبوس 2. اجازه دادن به کسی که به طرز غلط یا غیر قانونی کاری را انجام داده بدون بازخواست برود. 3. منفجر ی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

جلب توجه فوری کردن، بسیار قابل توجه بودن That red lettering really leaps out from the page برجسته یا مشخص شدن بواسطه تضاد کامل ( با چیزی یا با محیط ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

اگر شما بگوئید کسی کاری را so much as انجام نداده. بدین معنی ست که آن شخص حتی این کار را انجام نداده در حالیکه انتظار داشتید بیش از حد معمول انجامش د ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

دامن زدن به، تشویق احساسات بد در جمع کثیری از مردم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

win over بدست آوردن حمایت یا رضایت از کسی . It was still tough to win over friends and family

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

Push the issue اصرار داشتن برای حل/ رفع/بحث کردن در مورد یک مشکل.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

go for ۱. سخت تلاش کردن برای انجام یا بدست آوردن چیزی ۲. تشویق کردن دیگران برای انجام کاری ۳. عاشق کسی یا چیزی بودن، دوست داشتن ۴. انتخاب یک شخص یا ی ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

اینکه زنی اشاره کند به اینکه شب قبل با مردی رابطه داشته وقتی واقعا نمی خواهد به این موضوع اعتراف کند. What did you do with that guy last night? Oh, ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ناگفته، مبهم، غیر شفاف

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

Slip out به سرعت و به آرامی و با ظرافت لباسی را درآوردن. در این کاربرد به صورت ( slip out of somting ) به کار میرود. She slipped out of her shoes ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

زمانی بکار می رود که می خواهیم تاکید کنیم، انتظار داریم کسی بیشتر از هر کس دیگری چیزی را بداند یا کاری را بکند. You, �of all people, should know the ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٧

وقتی کسی چیزی رو میگه که بهش باور داره و یا قبلا انجامش داده و شما هم ( باورش دارید یا انجامش دادید ) بکار می ره.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٣

مطمئن بودن از ( موفقیت یا اتفاق افتادن ) چیزی یک چیز مطمئن ( حتی میتواند منظور پول درون کیف باشد )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

بگی نگی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

work one's way برای حرکت کردن به آرامی و به سختی به موقعیتی خاص . I worked my way to the center of the crowd

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

در نظر گرفتن ( کسی بعنوان یک شخصیت بد یا بعنوان کسی که کارهای بد انجام می دهد ) consider� or refer They branded him as a man without� moral� convict ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

look up تلاش برای یافتن اطلاعات از طریق جستجو در کتاب یا یک لیست یا با کامپیوتر، investigate, look into, follow up بهتر شدن، improve, recover، ملاقا ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

Trip all over myself انجام دادن کاری بسیار سریع و با اشتیاق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Be on in somting درگیر بودن با، یا شرکت کردن در، یا دانستن درباره یک برنامه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

غرور، جدیت Pride, seriouness

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤

Trip over yourself به معنای خیلی مشتاق ( برای انجام کاری ) اشتیاقی همراه با عجله خیلی زیاد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

معادل go back اشاره به فاصله زمانی یا مکانی تا. . .

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١١

متقاعد کردن کنترل کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

یک درس مقدماتی برای چیزی. . If he cant teach grilling 101, I don't know who can مرور اولیه یا آموزشی، اصول اولیه . I would like to get into basket w ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

of recent vintage چیزی که اتفاق افتادن یا شروع شدن آن مربوط به خیلی وقت پیش نیست. جدید است. مترادف با recent

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٩

کسی که اظهار فضل می کند، عقل کل

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

trail off تحلیل رفتن، محو شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

آن سوی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

درگیر بودن با یک جرم، یا دانستن درباره فعالیتی نادرست یا کمک به رتکاب جرم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

Draw out تشویق کردن برای بروز احساسات یا تولید اطلاعات

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

�ingratiate oneself to خود را مورد توجه کسی قرار دادن، با احتیاط و به تدریج به کسی یا چیزی نزدیک شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

out in the open ۱. نمایان یا قابل مشاهده شدن در فضای باز ۲. برای مشاهده یا اطلاع عموم

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

be in ( someone's ) shoes جای کسی بودن، شریک بودن یک تجربه یا موقعیت خاص با کس دیگر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

Stand between جلوگیری کردن ( از شخصی ) در دستیابی به چیزی یا از انجام کاری. متوقف کردن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦

ناشیانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

اسم رمز برای استفاده در زمانی که می خواهید با کسی عشق بازی ( یا مثلا made out, make out, French kiss ) کنید. در رده بندی شامل: دست در دست بودن Brea ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

لب تا لب ( برای لیوان آب و غیره )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

یک شخص از طبقه پایین اجتماع، فرد عادی و روستایی، آدم پست، بازنده، شخص فقیر. Husband: Oh No I have no money to feed the kids, dear wife Wife: OMFG! ...