تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

در لحظه - در آن واحد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٤

چند وقته ندیدمت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

جهانی/بین المللی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧٦

فعل امری: برو، دور شو، گم شو و گاهی اوقات گورت رو گم کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٩

زیبا، جذاب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

عدد فرد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

حال و هوای کنونی طرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

بدبختانه

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

قاتل که با killer هم شناخته می شود، کسی که متهم به انجام کار یا جنایتی است

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

فکر کردن و پرداختن به یک موضوع از وجوه مختلف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

میزبان کسی بودن. مثال: He is hosting meysam in his office

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

از سوی دیگر از یک طرف

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

امضا کردن یا نشانه گذاری گاهی یادداشت گذاشتن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

بطری آب

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

برای انسان ها افتخار آفرین خواهم ( یا خواهیم ) بود

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٨

چغر بد بدن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٩

تقریبا I almost forgot تقریبا فراموش کردم ( این جمله تو محاوره "داشت یادم میرفت" هم معنی میشه )

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

چه بد!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

ولش کن!

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

هیچ وقت اصلا و ابدا به صد سال

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٤

آرام کردن و دلداری دادن به کسی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مربوط به. . . به. . . مربوط است که معمولا در دومی اسم شخص میاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

خواهر یا برادر که میتوانند تنی یا ناتنی باشند بدین صورت که این خواهر و برادر یا از مادر مشترک و دو پدر متفاوت باشند یا از پدر مشترک و دو مادر متفاوت ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

Birjand University of Medical Science

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

برابر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

عهده دار مدیریت یک مکان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨

پختن آشپز

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تبعیت کردن پیروی کردن فرمان بردن مخالف disobey disobey = سرپیچی کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

تبعیت نکردن پیروی نکردن سرپیچی کردن در بعضی جملات قانون شکنی کردن مخالف obey obey = فرمان بردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

زیرا بر این اساس به همین خاطر بنابر این

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

مجهول مفعول منفعل غیر فعال ( کسی یا چیزی که بود و نبودش یکیه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

گفت و گوی دو طرفه صحبت کردن تعاملی دو یا چند نفر قبلا روش زندگی هم معنی میشد : )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

آشغال زباله چیز به درد نخور و دور انداختنی کیسه زباله هم معنی میشه ( طبیعتا منظورم کیسه خالیش نیس : ) )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

نوعی نیزه که هر دو سر آن پیکان داشته باشد ( پیکان به معنی تیغ نه ماشینش : ) )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

باد strong wind = باد شدید

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

جفت زوج مترادف couple ( دو تایی/مثنی ) در امتحانات زبان انگلیسی دو به دو ( مثال:pair up these phrases = این عبارات را به هم وصل کنید )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

فاعل انجام دهنده

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٧

چشم به راه بودن منتظر بودن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

مرور کردن زندگی به یاد آوردن یاد ایام گذشته looking back to my life = اتفاقات زندگیم رو مرور میکنم ( میتونیم به جای "زندگیم" از "گذشتم"استفاده کنیم )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

سنگ کمیاب گران بها یه نوع سنگ قیمتی عقیق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

نوعی گوهر دارای سیلیس معروف به اوپال گرانبها که درخشش رنگین کمانی دارد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

across my memory = سر تا سر خاطراتم

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

حافظه فلش مموری یاد بود خاطره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٥

شتر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

شغال سگسانان کوچک که حتی سگ هم باهاشون مشکل داره : ) فحش مورد علاقه ایرانی ها :|

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

دزد سارق

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

ناشنوا deaf = mute

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

چنگال گاهی پنجه بوکس ( تو دعوا ها استفاده میشه ) فرمون یا دوشاخه دوچرخه یا موتور

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

نرم افزار بیس اصلی کامپیوتر نرم افزاری از کامپیوتر که با دستور دادن بهش با کد های خاصش کار هاتون رو سریع تر میتونین انجام بدین که ایجاد پوشه انجام مح ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٠

سی شارپ که یکی از معروف ترین زبان های کد نویسی است زبانی مخصوص برنامه نویسی که اغلب برنامه های PC اندروید و IOS باهاش ساخته میشن

١