پیشنهادهای غزال سرخ (١,٣١٤)
سازش ناپذیر لجوج
"Throw to the wind" is an idiom meaning to disregard or abandon something, often in a careless or reckless way. It's not a literal act of throwing so ...
بر باد دادن
مهر، محبت، رأفت، عاطفه، علاقه، دلبستگی رغبت، تمایل ـــــــــــــ فرهنگ نشر نو
کابالایی قبالایی
کابالایی قبالایی
عزیزدردانه
the present or current month ماه جاری
به خود زحمت دادن
یک وقت
به سهم خودم AI Overview "For my own share" means "for my personal part" or "for my individual portion. " It implies that you are referring to somet ...
خیابانی در محلهٔ مشهور چلسی در لندن که به صورت چِینی تلفظ می شود
غیرصالح غیرمرتبط نامرتبط ناموجه
اجیرشده
Mirriam - Webster a person who serves for hire especially for purely mercenary motives مزدور
Mirriam - Webster since —used to introduce a statement that explains the reason for another statement چرا که زیرا از آنجا که به همین دلیل از این ر ...
در گذر نسل ها از نسلی به نسلی دیگر
Merriam - Webster a large abstract structure holds together the social edifice R. H. Tawney طرح کلی خمیرمایه [مطمئن نیستم]
a complex system of beliefs "the concepts on which the edifice of capitalism was built" نظام فکری
ناعقلانی
دنیای کار دنیای کسب و کار
مسألهٔ اعتبار امضا مسألهٔ شاخص
بنا بر گفته ها،
بالطبع بنا به طبیعت طبیعتاً از روی طبع
نظربازی
نقطه عزیمت
سمبل کاری
کالایی سازی
( Pertaining to a series of utterances between two people who do not speak the same language ناهمزبانانه
بیماری کُشنده
تلفظِ درستْ منْ بنده است و نه منِ بنده.
در طی گذر زمان با گذشت زمان
پهلوان پنبه
برعکس در مخالفت با مخالفِ برعکسِ
برای این کار بدین منظور به همین منظور با این هدف،
تلافی کننده مقابله کننده
تلافی مقابله به مثل تقابل
[حمله] شخصی [نقد] شخصی [نقد] غرض ورزانه
غریبه بیگانه ناآشنا
برعکس! اتفاقاً برعکس! کاملاً برعکس! قضیه کاملاً برعکس است!
سبْک مند سبْک پردازی شده دارای سبْک برخوردار از سبْک
تکرارشونده مکرر متناوب ت
بازیافت پذیری
بسیار نقل شده بسیار ارجاع داده شده بسیار استنادشده
ازخودگذشتگی فداکاری ایثار
یارانه سوبسید اعانه کمک هزینه
در مسیرِ در خلالِ در طیِ در جریانِ
همراهی کردن با همراه بودن با ملازم بودن با رابطه مستقیم داشتن با مستقیماً مرتبط بودن با
سازگاری همسازی
سازگار همساز