veritably

/veritabli//veritabli/

معنی: واقعا، حقیقتا
معانی دیگر: حقیقتا، واقعا

جمله های نمونه

1. Whether the simulation results can veritably reflect the performances of an actual or assumed product depends mainly on the correction of its model.
[ترجمه گوگل]اینکه آیا نتایج شبیه‌سازی می‌تواند به طور واقعی عملکرد یک محصول واقعی یا فرضی را منعکس کند، عمدتاً به اصلاح مدل آن بستگی دارد
[ترجمه ترگمان]این که نتایج شبیه سازی می تواند بازتاب عملکرد یک محصول واقعی یا فرضی باشد، عمدتا به اصلاح مدل آن بستگی دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He would take it easy veritably in the heaven because I have a serene living with wonderful happiness.
[ترجمه گوگل]او واقعاً در بهشت ​​آن را آسان می کند زیرا من زندگی آرامی با شادی شگفت انگیز دارم
[ترجمه ترگمان]به این خاطر که من یک زندگی آرام با سعادت شگفت انگیز دارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. But those two goals were veritably Herculean in terms of effort compared to the final two.
[ترجمه گوگل]اما این دو گل در مقایسه با دو گل پایانی از نظر تلاش واقعاً هرکول بودند
[ترجمه ترگمان]اما این دو هدف از نظر تلاش در مقایسه با دو هدف بسیار دشوار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. It was veritably rule by emergency decrees.
[ترجمه گوگل]واقعاً با احکام اضطراری حکومت می کرد
[ترجمه ترگمان]این قانون به حکم دستورها اضطراری اداره می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. In all recorded data, video is the most veritably and directly when reappearing the fact of the time.
[ترجمه گوگل]در تمام داده‌های ضبط‌شده، ویدیو به‌عنوان واقعی‌ترین و مستقیم‌ترین زمانی است که واقعیت زمان ظاهر می‌شود
[ترجمه ترگمان]در تمام داده های ثبت شده، ویدئو the و directly زمانی است که این واقعیت زمان را ظاهر می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The Edwardian display cases containing apparatus whereby Boyle's Law could be proven beyond all reasonable doubt, veritably twinkled.
[ترجمه گوگل]ویترین های ادواردی حاوی دستگاهی است که به موجب آن قانون بویل می تواند فراتر از هرگونه شک منطقی ثابت شود، به طور واقعی چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]The، مواردی را نشان می دهند که در آن قانون بویل را می توان فراتر از هرگونه تردید منطقی به اثبات رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Analysis verifies that, the improved method of counting page interest-level could reflect the degree of users being interested in pages more veritably.
[ترجمه گوگل]تجزیه و تحلیل تأیید می کند که روش بهبود یافته شمارش سطح علاقه صفحه می تواند میزان علاقه کاربران به صفحات را به طور واقعی نشان دهد
[ترجمه ترگمان]تحلیل تایید می کند که روش بهبود یافته سطح بهره صفحه می تواند منعکس کننده میزان علاقه کاربران به صفحات بیشتر باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. You have almost never own it nor enjoy it veritably even it ruined.
[ترجمه گوگل]تقریباً هرگز صاحب آن نشده اید و حتی از خراب شدن آن لذت نمی برید
[ترجمه ترگمان]تو تقریبا هرگز آن را نخواهی داشت و نه از آن لذت می بری، حتی اگر خراب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Only in this 22 case, can we draw increasing revenues veritably and spice up our leisure time .
[ترجمه گوگل]فقط در این 22 مورد، می‌توانیم درآمدهای فزاینده‌ای را به‌طور واقعی جلب کنیم و اوقات فراغت خود را چاشنی‌سازی کنیم
[ترجمه ترگمان]تنها در این ۲۲ مورد، ما می توانیم درآمد رو به افزایش و لعاب دادن به زمان فراغت خود رسم کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Without using any linear approximation, the quasi-LPV model and LFT model can capture the non-linear dynamic characteristics of missile veritably.
[ترجمه گوگل]بدون استفاده از هیچ گونه تقریب خطی، مدل شبه LPV و مدل LFT می‌توانند ویژگی‌های دینامیکی غیرخطی موشک را به درستی ثبت کنند
[ترجمه ترگمان]بدون استفاده از هر تقریب خطی، مدل شبه - و مدل LFT می تواند ویژگی های دینامیک غیر خطی of موشک را ثبت کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On account that public company that is controlled by state-owned enterprise has all the finance tools, research on capital structure of public company can veritably reflect realistic problems.
[ترجمه گوگل]با توجه به اینکه شرکت سهامی عام که توسط شرکت دولتی کنترل می شود دارای تمام ابزارهای مالی است، تحقیق در مورد ساختار سرمایه شرکت سهامی عام می تواند مشکلات واقع بینانه را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]با توجه به اینکه شرکت دولتی که توسط شرکت دولتی کنترل می شود، تمام ابزارهای مالی را داراست، تحقیقات در مورد ساختار سرمایه شرکت عمومی می تواند منعکس کننده مشکلات واقعی باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. For providing the relatively accurate cost information, banking must accurately assign the expenses to the product, which can veritably reflect the earnings condition of the product.
[ترجمه گوگل]برای ارائه اطلاعات هزینه نسبتاً دقیق، بانکداری باید به طور دقیق هزینه‌ها را به محصول تخصیص دهد، که به طور واقعی می‌تواند وضعیت درآمد محصول را منعکس کند
[ترجمه ترگمان]برای فراهم کردن اطلاعات هزینه نسبتا دقیق، بانکداری باید به طور دقیق هزینه های مربوط به محصول را تعیین کند که می تواند منعکس کننده شرایط درآمد محصول باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Saturation requirements and well -informed message of commodity make farmers obtain active station veritably.
[ترجمه گوگل]الزامات اشباع و پیام آگاهانه کالا باعث می شود کشاورزان به طور واقعی ایستگاه فعال را بدست آورند
[ترجمه ترگمان]الزامات اشباع و پیام موثق کالا، کشاورزان را وادار به دریافت ایستگاه فعال می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. None but we understand the traditional culture deeply, could we veritably innovate and develop the painting art of our country.
[ترجمه گوگل]هیچ‌کدام مگر ما فرهنگ سنتی را عمیقاً درک می‌کنیم، آیا واقعاً می‌توانیم هنر نقاشی کشورمان را نوآوری و توسعه دهیم
[ترجمه ترگمان]نه، اما فرهنگ سنتی را عمیقا درک می کنیم، آیا می توانیم نوآوری کنیم و هنر نقاشی کشورمان را توسعه دهیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

واقعا (قید)
actually, really, indeed, quite, simply, verily, bodily, veritably

حقیقتا (قید)
indeed, simply, verily, veritably

انگلیسی به انگلیسی

• really, actually; substantially

پیشنهاد کاربران

بپرس