پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٨٠)

بازدید
١,٠٠٣
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

املاء درست اش on the down - low هست یعنی در خفا یا مخفیانه done secretly and not discussed, so that only a small number of people know about it: Two ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به جنگیدن یا تلاش سخت ادامه دادن حتی اگر بی نتیجه باشد to continue to fight or to make a strong, determined effort even though you are likely to fai ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ابزارآلات سنگی ماقبل تاریخ که از حدود ۳ میلیون سال پیش به اینور توسط انسان نما ها استفاده می شده اند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاید واژه انسان نما بد نباشه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

خوش خیالی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نقطه مقابل ضربدری یعنی مثلا یک ساختمان در ضلع جنوب شرقی یک تقاطع در مقایسه با یک ساختمان در ضلع شمال غربی قرار دارد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مقام پرست جاه طلب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

پرستار کودک معنی نمیده دوستان. caregiver مراقب افرادی هست که خودشون به دلایل مختلف توانایی مراقبت از خودشون رو ندارند مثل سالمندان یا معلولین یا . . ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سطح دستمزد the range of amounts that someone can be paid when they are at a particular level in an organization or job: He now works in another regio ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

خاطرات بد را زنده کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تخته کردن در و پنجره جایی to cover a door or window with wooden boards: Stores are boarding up their windows in case rioting breaks out.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

( informal ) جمع زدن حساب و کتاب کردن to add up numbers or amounts of something, or to have a particular number or amount as a total when added up: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

1 - با کمبود پول ، نیرو یا تجهیزات و . . . مواجه بودن Adj. not having enough money, people, equipment, etc. : Hospitals are overstretched, and patie ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

دوام

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

IDIOM رنج ، خسارت یا مرگ فراوانی را تحمیل کردن یا به ارمغان آوردن take its/a toll If something takes its/a toll, it causes suffering, deaths, or dam ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اقتصاد دولتی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

غیر از معانی گفته شده یه معنی مهم دیگری که دارد: باور عمومی و رایج ( که معمولا هم درست نیستند ) mythology noun [U] ( POPULAR BELIEF ) a popular ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

چپ افراطی ( از لحاظ دیدگاه سیاسی )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اوراسیایسم اوراسیایسم یک جنبش سیاسی - اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم در روسیه شکل گرفت به این معنی که روسیه به دو دسته �اروپایی� یا �آسیایی� تعلق ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

اهل چیزی یا کاری بودن عاشق انجام کاری بودن to like something very much: I'm not very big on classical music.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زاویه دید وسیع دید باز with a view of a wide area: a wonderful panoramic view of the countryside She used a panoramic camera and long exposures to ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیوسته بی انتها بدون مزاحمت without any pauses or interruptions : Most people do not get eight hours of uninterrupted sleep every night. Through all ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

۱ - انحلال یک شرکت یا بیزینس و فروختن اموال آن برای پرداخت بدهی to cause a business to close, so that its assets can be sold to pay its debts ۲ - کشت ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

املاء درست این کالوکیشن catch a glimpse of است. یه نگاه انداختن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom پشت سر هم بی وقفه one after another with nothing else between: The team has now lost four games on the spin. They have been playing well recen ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Idiom بیش از ارزش چیزی بیش از اندازه more than something is really worth: It's a nice enough car but I'm sure she paid over the odds for it.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

The term "lot lizard" is a slang term for a prostitute who solicits customers at truck stops and rest areas. It is a derogatory term, and it is impor ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یخ زده، فریز شده، بلوکه شده The word "once - frozen" means something that was once frozen but is no longer frozen. It is often used to describe food ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مجوز عبور ، مجوز اقدام ، اعلام همه چی تحت کنترل است

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ظروف کثیف و شستنی آشپزخانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سفر به سلامت

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پتک یا چکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

بجز جدایی و تفکیک و . . . معنی دیگر اون در زمینه کاری بین کارگر و کارفرما ، همون سنوات هست که در پایان همکاری به کارگر پرداخت میشه. سنوات

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مراجع ذیصلاح

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

رنج کشیده سختی کشیده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تنوع یا گوناگونی در انواع یا مردم a range of different things or people: There's a real mixed bag of people taking the class. synonyms: variety - mi ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

lie in ( verb ) بیشتر از مواقع دیگر در رختخواب ماندن ( صبح ) to stay in bed later than usual in the morning: It was a Sunday, so she could lie in t ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تحصیل مال نامشروع making money from a dishonest or illegal activity: They have been accused of racketeering.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

یه زمانی رو به استراحت تخصیص دادن و کار زیادی انجام ندادن idle something away to spend a period of time relaxing and doing very little: We idled away ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

مصرف کردن یا هدر دادن ( پول یا وقت ) to use or take away a large part of something valuable, such as money or time: The high cost of living in New Y ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

این کلمه، جایگزین formal برای کلمه question هست. یعنی همون معنی رو میده اما فرمال است.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

پنهان کردن واقعیت to make something seem more positive or pleasant than it really is: We are not going to sugarcoat the facts for partisan gain. It ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بخشیدن و تلافی نکردن to not do anything to hurt someone who has hurt you: Neither nation is renowned for turning the other cheek.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درشرایط بد و نامناسب IDIOM: in a bad or weak state: Consumer confidence is currently at a low ebb. I was recently divorced and feeling at a very low ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حقوق بیکاری پولی که دولت به کسانی که بیمار ، بیکار یا ناتوان هستند پرداخت میکند. money paid by the government to people who are ill, poor, or have n ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

to be careful not to do something too quickly, so that you do not get too tired to finish it: No more soup, thank you. I'm pacing myself so that I ha ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

همه جوانب the whole of something, including everything that is connected with it: The wedding's next week, but my parents are taking care of the whol ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عصبانیت شدید مخصوصا وقتی که نیاز نیست فیوز پروندن ( در عصبانیت ) to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

to show great anger about something, especially when this does not seem necessary: He kicked up a tremendous fuss about having to wait.