پیشنهاد‌های علیرضا حسن زاده (٤٧٣)

بازدید
٧١٦
تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٨

تثبیت کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

الزامات قوانین

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جذاب

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

man sows his wild oats, he has sex with many different women, especially when he is young زندگی پر از سکس با زنان مختلف مخصوصا در جوانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سرچشمه گرفتن ، نشأت گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

یه حالت رفتاری که نشانه هایی از خودخواهی، تنبلی ، شلختگی و حرص در آن دیده می شود. a type of behavior which is unapologetically self - indulgent, laz ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

از دست دادن شغل به خاطر شرایط بد اقتصادی ( طرف به علت شخصی از کار اخراج نشده بلکه شرایط اقتصادی اون رو بیکار کرده است ) to lose your job ( in hard e ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

یک فرد مسن که کاربر دائمی یا مشتاق اینترنت است. an elderly person who is a regular or enthusiastic internet user.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تقویت مهارت ها to improve your skills

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

to face a problem

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در کاری خبره بودن ، به کاری مسلط بودن be very knowledgeable about something. "Fred knows his onions about Social Credit"

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دو گانه ، تبعیضی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

سالاد معمولی the regular salad in a U. S. restaurant a house salad is made of garden vegetables such as cucumbers, tomatoes, carrots, and lettuce wit ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

ترکش

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

نقش بستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

پشت سر کسی حرف زدن ، گفتن چیزهای بدخواهانه یا افتراآمیز در مورد کسی یا چیزی To say malicious, objectionable, or defamatory things about someone or so ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فریب دادن ، گول زدن to cheat or trick ( someone )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقت لازم اهتمام لازم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

زمین خالی ساخته نشده ( معمولا در شهرها و شهرستان ها )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

قاطعانه و موثر بدون فکر قبلی به رویدادی عکس العمل نشان دادن react to events decisively, effectively, and without prior thought.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

محل ریختن زباله a place or area where waste materials are dumped We arrived at our destination with the car looking like a rubbish tip.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

آب تصفیه نشده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گرم ترین روز های تابستان the hottest days of the summer examples: 'as a kid, i loved lounging in the swimming pool during the dog says of summer.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

to edit digital materials like audio or video files

پیشنهاد
٠

قصد رقابت داشتن ، وارد رقابت شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

پر حرفی کردن ( معمولا بی محتوا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلی گویی ​a general statement that is based on only a few facts or examples

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٦

کجا رفتن یا از کی کمک خواستن what to do or whom to ask for help example: she had no money and didn't know where to turn for help

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٩

تپق زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

معذب کننده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

زیادی شلوغش کردن ، بزرگ کردن موضوعی treat ( a person or animal ) with excessive attention or affection. "she hated it when people made a fuss over h ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بطور کلی Speaking generally or broadly Could she be considered a lawyer, loosely speaking? She does have her JD, but she's never been able to pass th ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

هنر تلفیقی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

پیش ساخته

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

کارهای خانه ( فعالیت های روزمره داخل خانه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

در مهندسی عمران به " ریزدانه ها" گفته می شود. مثلا بتن بدون ریزدانه no - fines concrete

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

موفق شدن ( در یک کار سخت و چالش برانگیز )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

رسیدن ( وسیله نقلیه عمومی برای جابجایی مسافر ) به جیب زدن ( در مکالمات غیر رسمی استفاده میشود و در خصوص پول یا چیز ارزشمند بکار میرود ) The robber ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

از چیزی بجای چیز دیگری استفاده کردن ، جایگزین کردن to use one thing instead of another The original recipe called for sesame oil instead of olive oil ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

بند آمدن زبان از اضطراب و عصبانیت to be unable to speak because you are nervous When I meet girls at a party, I always get tongue - tied. I just do ...

پیشنهاد
٠

به شدت نگران چیزی بودن ، نگران بودن to worry about something a lot

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذرانی بی محابا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خوش گذشتن ، زمان خوبی را سپری کردن to have a great time I had a ball at my sister’s birthday party yesterday.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

کمک هزینه سفر بر اساس هزینه پیموده شده a sum of money for travelling expenses, paid according to the number of miles driven. "the home carers usuall ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

حالت خلسه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

آمیزش بین گونه ای

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

اصالتاً

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

حقوق بیکاری