پیشنهادهای افشین حاجی طرخانی (٨٨٤)
این کلمه معانی مختلفی داره: اگه اول جمله بیاد، حالت امری میگیره به معنی: 1 - حرکت کن، بجنب، برو. . . 2 - move someone or something on: کسی یا چیزی ر ...
با عرض پوزش، برای آن نا آگاه و بی سوادی که ندانسته دیسلاک می کند منبع گذاشتم: 1 - جذب، هضم غدا یا مواد 2 - جلب توجه کسی 3 - کاهش اثر فیزیکی چیزی مثل ...
یکی از مفاهیم رایج که معمولا در فضای بازاریابی دیجیتال مورد استفاده قرار می گیرد Disruption است. این مفهوم به تکنولوژی ای اشاره می کند که می تواند در ...
به نوبه خود
( اصطلاح ) وقتی بحثش، حرف پیش میاد، وقتی موضوعش پیش کشیده میشه.
( اصطلاح ) هرچه فکرش را بکنید
1 - شروع یک سفر 2 - شروع یک کار خاص به منزله شروع یک فرایند 3 - یاد دادن یا وادار کردن کسی به شروع کاری اولیه. https://idioms. thefreedictionary. c ...
horror ( اسم ) : ترس horrify ( فعل ) : ترساندن horrifying ( صفت ) : ترسناک
in time : پیش از وقت on time: سر وقت
چه برسد به . . .
جناب M. M اون لغت Altar هست که به معنی محراب ( قربانگاه ) است.
خب
( اصطلاح ) : مسئول کسی یا چیزی بودن، پاسخگوی کسی با چیزی بودن. https://www. merriam - webster. com/dictionary/in charge of
( اصطلاح ) : تأثیر گذاشتن بر کسی یا چیزی. ( معمولاً مثبت ) . چیزی را تغییر دادن. ایجاد تفاوت کردن. https://idioms. thefreedictionary. com/Make the ...
نقطه ی عطف https://www. merriam - webster. com/dictionary/watershed
آقای رضا، اون owe هست به معنی بدهکار.
در طول، در حین
نقش داشتن در چیزی = دخیل بودن.
( اصطلاح ) : علاوه بر معنی ذکر شده توسط خانم نگار، معنی زیر هم می دهد: انجام موفقیت آمیز کاری باوجود دانستن اینکه بهترین روش برای انجامش نبوده است. ...
عملاً
( اصطلاح ) : انجام کاری که از نظر جامعه پذیرفتنی نیست. گذشتن از حد، کار نامتعارف. عبور از خط قرمز. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/en ...
رایج
3 معنی دارد: 1 - برای مقایسه اندازه یا درجه یکسان دو چیز: به همان اندازه، مقدار. 2 - تقریباً 3 - ( اصطلاح ) : اگرچه، به رغم، با وجود، با اینکه. h ...
( اصطلاح ) قصد داشتن، مصمم بودن برای چیزی یا انجام کاری
تکه - کدها یا اسنیپت ها ( انگلیسی: Snippets ) یک اصطلاح برنامه نویسی است که برای قطعات کوچک و قابل استفاده مجدد از کد بکار می رود. برخی از ویرایشگرها ...
( اصطلاح ) : پس با این وجود، پس با این حال، بدین ترتیب https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/in - that - which - case
درآوردن، کندن، بیرون کشیدن
ساده گرا. ( نوعی سبک در انواع طراحی و دکوراسیون )
قلمداد کردن.
( اصطلاح ) : مستقیماً، صریحاً، بطور جدی، رک و راست، کاملاً. https://idioms. thefreedictionary. com/right out
1 - برداشتن یا گرفتن چیزی. ایده یا نظر کسی. 2 - مواجه شدن/رویارویی با چیزی
( اصطلاح ) : خیلی سریع، سریعاً https://idioms. thefreedictionary. com/in no time
( اصطلاح ) بعلاوه، ازین گذشته
جناب علیزاده: پارس، پرده، پول، پل و پارچه از ریشه - پارت - هستند به معنی - بخشی از چیزی - پارس یعنی - بخشی از سرزمین ایران - پارچه یعنی - تکه - ی ...
چیزی که به خاطر عجیب بودنش بسیار جالب باشد. https://dictionary. cambridge. org/dictionary/english/intriguing
( بازرگانی ) مشتری بالقوه یا احتمالی
سفر طولانی با پای پیاده
( اصطلاح ) به این زودی ها
تمام معانی و کاربرد های would با مثال در جمله: https://goo. gl/SMuohB
ساعد. معنی بازو نمی دهد.
*معنی ( اصطلاح ) : revolve around sb/sth تبدیل شدنِ کسی یا چیزی به موضوع اصلی یا مهمترین، محبوب ترین موضوع. *معنی لغوی: چرخش به دور کسی یا چیزی ht ...
( اصطلاح ) : به علت، در ارتباط با، با توجه به. https://idioms. thefreedictionary. com/in the light of
( اصطلاح ) : برای بیان اظهار نظری که کمی متفاوت از چیزیست که بیان شده= هر طور که باشد، با این حال . . . مثال: There has been some improvement in th ...
( اصطلاح ) تولید چیزی سریع و به مقدار زیاد و اغلب با بی دقتی.
کارامد
( اصطلاح ) از ( کسی یا چیزی ) دوری کردن، احتراز کردن. - - > Steer clear of, Stay clear of
نوآوری تدریجی ( اقتصاد و بازاریابی )
عنصر
1 - چیزی بسیار جذاب و خواستنی که نتوانید در برابرش مقاومت کنید. 2 - چیزی بسیار قوی و غیر قابل توقف. https://www. ldoceonline. com/dictionary/irres ...
به عنوان صفت: اخلاق مدار