پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٨٤)

بازدید
٢٨١
پیشنهاد
٧

خیلی مهم شمردن، خیلی با اهمیت دانستن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

چشم های اشک بار

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

چرند، چرت و پرت، چخان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

حرفم را باور کن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

شروع استفاده از چیزی مثل ایده یا نقشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

اصطلاحی که اشاره به داستان هدیه اسب تروا دارد.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١١

درمان از راه مهربانی و مراقبت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٦

( اصطلاح ) وقتی چیزی کوچک و غیر ضروری را به چیزی اضافه می کنند به آن Nice Touch می گویند. مثل دادن اشانتیون یا اضافه کردن جزیئات به چیزی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( اصطلاح ) متقاعد شدن، پی بردن به ارزش چیزی یا کسی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥٠

( اصطلاح ) وقتی بحثش، حرف پیش میاد، وقتی موضوعش پیش کشیده میشه.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٨

( اصطلاح ) از ( کسی یا چیزی ) دوری کردن، احتراز کردن. - - > Steer clear of, Stay clear of

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦٧

( اصطلاح ) قصد داشتن، مصمم بودن برای چیزی یا انجام کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) دانش انجام کاری، پیچ و خم کاری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) بهترین، سالم ترین، معتمد ترین گزینه یا روش برای شما

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٦

( اصطلاح ) باعث راحتی چیزی یا کسی شدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) متاسفانه همینطوره - بیان موافقت با چیزی با حس ناراحتی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) به قسمتی از کسی ضربه زدن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

( اصطلاح ) خراب کردن کاری یا چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

( اصطلاح ) بعلاوه، ازین گذشته

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

( بازرگانی ) مشتری بالقوه یا احتمالی

پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) در خانه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) بکارتان می آید.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) اصول اساسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٤٠

( اصطلاح ) هرچه فکرش را بکنید

پیشنهاد
٧

( اصطلاح ) هوای کسی یا چیزی را داشتن، برای کسی یا چیزی ایده های مختلف دادن، جواب همه ی سوالات کسی را داشتن.

پیشنهاد
٩

( اصطلاح ) کسی را شاد کردن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

( اصطلاح ) ارزش تلاش و انجام داشتن چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) داشتن تجربه در زمینه یا مدت زمان خاصی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٢

( اصطلاح ) به این زودی ها

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

نوآوری تدریجی ( اقتصاد و بازاریابی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٥

( اصطلاح ) مرا به فکر فرو برد، به فکر وا داشت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

تأثیر مخرب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

( بازاریابی ) حاشیه سود

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( اصطلاح ) بر چیزی یا کسی متمرکز بودن، علاقه داشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

( اصطلاح ) پر کردن خلاء چیزی، اتصال دو نقطه یا موضع به هم، موفتاً مساله را حل کردن.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٨

( اصطلاح ) : فرد یا افراد معروفی که در رسانه ها توجه بالا و مثبتی بشان می شود.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤١

( اصطلاح ) تولید چیزی سریع و به مقدار زیاد و اغلب با بی دقتی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

( اصطلاح ) به کارتان می آید، مناسبتان است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

( اصطلاح ) سر و کار داشتن / صحبت کردن با چیزی با کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

( اصطلاح ) وقتی کاری یا چیزی سریع یا ساده انجام می شود گفته می شود. مثلا خرگوش دراوردن شعبده باز از کلاه. در امریکا پس از سرو یک فنجان قهوه گفته می ش ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٧

دستکاری اعداد و حقایق به منظور اینکه افراد را بهتر از قبل مجذوب کند. to try to make facts or numbers appear better than they really are in order to ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

to produce something automatically, without much thought, and in large amounts دوست عزیزی که دیسلایک کردی. منبع: دیکشنری آکسفورد: https://dictionary. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

1 - برداشتن یا گرفتن چیزی. ایده یا نظر کسی. 2 - مواجه شدن/رویارویی با چیزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

مهیج

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

( اصطلاح ) برداشتن پوشش، لایه و . . . از کسی یا چیزی، کاهش چیزی، برداشتن حق یا امتیازات چیزی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

( صفت ) جذاب، دلپذیر، سرزنده، پر شور، خوشایند، پر جنب و جوش.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

( بازاریابی، تبلیغات ) ظاهری، پوچ، صوری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

1: ( اصطلاح در جملات منفی به معنی Not too ) : نه خیلی. 2: ( اصطلاح ) : به حدی یا اندازه ای که پیش بینی شده بود، حدی که انتظار می رفت. https://idio ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

( اصطلاح ) : با این وجود، با وجود اینکه، علی رغم. . . مترداف: In spite of https://idioms. thefreedictionary. com/Even then

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢١

( اصطلاح ) بهتر و مهمتر از همه چیز. https://www. collinsdictionary. com/dictionary/english/best - of - all