پیشنهاد‌های افشین حاجی طرخانی (٨٨٤)

بازدید
٢٧٩
تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد

در معرض دید عموم قرار دادن هر چیزی، افشای عمومی هر چیزی

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

یخ تاق

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

جُکِ خوبی بود ( برای برای اینکه حرفی که شنیده اید، مسخره بوده ) https://www. ldoceonline. com/dictionary/that - s - a - good - one

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد

مستقیماً

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد

( اصطلاح ) : یک گام مانده تا رسیدن به . . . در شرف دستیابی به چیزی بودن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : برای بیان چیزی محتمل https://www. ldoceonline. com/dictionary/could - can - might - easily

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : 1 - از ابتدای ابتدا 2 - بلافاصله https://idioms. thefreedictionary. com/out of the chute

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

آبزی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : آماده ی کار شدن چیزی، خصوصاً پس از یک دوره ی غیرفعالی https://idioms. thefreedictionary. com/be in business

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : be a study in something معنی: نمونه ی بارز https://www. ldoceonline. com/dictionary/be - a - study - in - something

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

سخت، دشوار برای فهم، نامفهوم، پیچیده، چالش برانگیز https://dictionary. abadis. ir/?lntype=entofa&word=brain - bending

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

کپی مانند. کپی: ape

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : تمام آنچه که یک نفر می داند. / تا جایی که یک نفر می داند. برای بیان اینکه یک نفر اطلاعات کمی دارد مشابه: for all we khow https://www. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) :پاک کردن. فراموش کردن همه چیز و از صفر شروع کردن https://www. merriam - webster. com/dictionary/wipe the slate clean

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : play the same old tune 1 - درک/فهم/برداشت مشابه چیزی دیگر. 2 - گفتن چیزی مشابه دیگر خصوصا در جمع. https://idioms. thefreedictionary. ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : ایجاد فرصتی ( عموماً اتفاقی ) برای کسی.

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : 1 - سفر سریع در چیزی یا مکانی. 2 - انجام یا رسیدن به چیزی به راحتی. 3 - خواندن چیزی در زمانی کوتاه. https://idioms. thefreedictiona ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ساعات استراحت یا خلوت. مثلاً نیمه شب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : از طرف کسی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

معادل due to, because of به علت، به سبب

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح نایاب! ) : صرفاً با نگاه نکردن

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پروکنسول یک سرده منقرض شده از نخستی سانان است که از ۲۳ تا ۵ میلیون سال پیش در دورهٔ میوسن می زیسته است. سنگواره های این جانور در شرق آفریقا از جمله ک ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

نهایت تلاش را کردن نهایت زور را زدن صورت دیگر: leave nothing in the tank https://www. wordsense. eu/leave_nothing_in_the_tank/

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

متعهد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

بایرن

پیشنهاد
٠

هر چیز قابل تصور تقریباً همه چیز از شیر مرغ تا جون آدمی زاد

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

افراط، زیاده روی https://www. ldoceonline. com/dictionary/an - orgy - of - something

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

انقلابی، حامی انقلاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1 - کسی که سِمت مهمی در بانک دارد 2 - کسی که صاحب یا مالک یا سرمایه گذار یک بانک است

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : جعل، تحریف، دستکاری، مخدوش کردن مدارک یا اسناد. https://en. wikipedia. org/wiki/Tampering_with_evidence

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

از هر دو طرف، هر دو سو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : چشمیگر، بسیار قابل توجه . معادل: a sight to behold https://idioms. thefreedictionary. com/a sight to behold

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : معادل anything near در جملات مثبت: به هر طریقی در جملات منفی: هرگز، به هیچ طریقی https://www. merriam - webster. com/dictionary/anythi ...

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

اصطلاح: سراسر جهان https://idioms. thefreedictionary. com/the world over

پیشنهاد
٠

چاره ای جز اینکه

پیشنهاد
٠

محتمل و ممکن کردن چیزی، به ویژه چیزی که غیر محتمل یا عجیب است/ پررنگ کردن چیزی/ تقریباً معادل رنگ واقعیت بخشیدن به چیزی در فارسی. مثال We have ne ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عصر روانگردان به دوره ایجاد تغییرات اجتماعی، موسیقی و هنری متأثر از مواد روانگردان گفته می شود که از اواسط دهه 60 تا اواسط دهه 70 میلادی رخ داد.

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معنویت گرا

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مدرک عینی و محرز

پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : موی دماغ کسی بودن https://idioms. thefreedictionary. com/breathe down neck

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

ناخوشایند، بد، ناطلوب، ناخواستنی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

( اصطلاح ) : خیلی نزدیک بودن به چیزی ( مثل یک وضعیت یا شرایط، یا مقام ) معادل فارسی پیشنهادی: نزدیک بودن مثل رگ گردن به چیزی، فاصله داشتن به اندازه ...

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

جنگلهای انبوهی که شاخه های بلند درختانش تشکیل سقف داده و نور کمی وارد آنها می شود. سایبان جنگل

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرخطر

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

فرد کودن dimwit

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

what become of something چه بر سر . . . آمد، چه اتفاقی برایش رخ داد

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

Adjective ( anatomy ) On the underside of a digit سطح زیرین یک انگشت https://www. wordsense. eu/subdigital/ https://dictionary. university/Subdigi ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٠

هدف وسیله را توجیه می کند

پیشنهاد
٠

علامه ی دهر. همه چیزدان.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
٠

واقعاً زنده بی شک زنده