افشین حاجی طرخانی

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
friar١٧:١٦ - ١٤٠١/١٢/١٢برادر روحانی ( لاتین: frater, انگلیسی: friar و فرانسوی: Fr�re ) به طلبهٔ دینی صدقه گیر کاتولیک گفته می شود که هنوز به درجات بالاتر کلیسایی نظیر کشیش ... گزارش
2 | 0
be into something٢٣:١٦ - ١٤٠١/١٠/١٦be into something 1علاقه مند بودن به چیزی be onto something 2 کشف کردن و پی بردن به چیزی، ساختن چیزی، ارائه چیزی get onto somebody/something 3 سر و ... گزارش
5 | 0
take something at its face value٠٠:٠٦ - ١٤٠١/١٠/٠٣پذیرفتن چیزی از روی ظاهر آن، بجای تحقیق و مطالعه در موردشگزارش
9 | 0
in process of time١٧:٢٩ - ١٤٠١/١٠/٠٢با گذشت زمان in process of time As time passes; at a later timeگزارش
5 | 0
radicalize٢٠:٤٧ - ١٤٠١/٠٧/٢٥ساختارشکنی قبولاندن عقاید جدید و کاملاً متفاوت به مردم به ویژه در حوزه سیاسی و اجتماعیگزارش
9 | 1
waning٠٠:٣٠ - ١٤٠١/٠٧/٢٣نزدیک به پایان / منتهی / واپسین / آخرین waning days of the French Revolution روزهای پایانی، واپسین و منتهی به انقلاب فرانسهگزارش
14 | 1
working stiff١٠:٤٦ - ١٤٠١/٠٧/٠١فرد زحمت کش، سختکوش / فردی که به سختی کار میکند به ویژه در سطوح کارگری و غیر مدیریتیگزارش
5 | 1
freemasonry١٧:٣٨ - ١٤٠١/٠٦/٢٦تلفظ صحیح: فری مِیسِنِری / free mason در لغت به معنای بنّای آزاد است و فری میسنری به معنی میسن گرایی است. مکتب و اییئن میسن ها.گزارش
7 | 1
dating system١٣:٤٨ - ١٤٠١/٠٦/١٦سیستم یا نظام گاه شماری، مثل سیستم گاه شماری هجری، سیستم گاه شماری میلادی و . . . ( سیستم دوست یابی هم معنی میدهد )گزارش
7 | 1
prospective١٣:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/١٣در بازاریابی میشه مشتری بالقوه، یعنی شخصی که میتواند به مشتری تبدیل شود. یا عضو بالقوه، فردی که میتواند به عضو یک انجمن تبدیل شود و گزینه مناسبی است.گزارش
21 | 1
adventurer٢٣:٣٩ - ١٤٠١/٠٥/٢٨1 - ماجراجو 2 ( قدیمی ) : کسی که از طریق روش های غیر اخلاقی و فریبکارانه تلاش میکند ثروتمند یا مشهور شود: شیادگزارش
7 | 0
the road to hell is paved with good intentions٠٤:٠٨ - ١٤٠١/٠٥/١٧منظور این عبارت و مَثل این است که شکست در انجام نیات خوب پیامدهای ناگواری میتواند داشته باشد. به عبارتی، جهنم پر است از افرادی که نیات خوب داشتند اما ... گزارش
9 | 1
ochrana١٦:٤٠ - ١٤٠١/٠٥/١٦آخرانا یک نیروی پلیس مخفی امپراتوری روسیه و بخشی از اداره پلیس وزارت امور داخلی ( MVD ) در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ بود که توسط سپاه ویژه ژاندارم ... گزارش
5 | 0
sanctify١٥:٣٥ - ١٤٠١/٠٢/٢٥توجیه. مثال: The end sanctifies the means هدف وسیله را توجیه میکندگزارش
7 | 0
going forward١٦:٥١ - ١٤٠١/٠٢/٠٩گاهی مترادف going on نیز میشود به معنی چیزی که در جریان، در حال وقوع و رخداد است.گزارش
7 | 1
فهرست جمله های ترجمه شده
practicing١١:٢٥ - ١٤٠٠/٠٢/١٤
• He's no longer a practicing attorney.
او دیگر وکیلی فعال نیست. ( دیگر وکالت نمی کند )25 | 1
stand١٢:٣٧ - ١٣٩٨/١٠/٢٨
• As a salesclerk, he stands behind the counter all day.
او به عنوان فروشنده، کل روز را پشت پییشخوان سپری می کند.39 | 1
fine١٩:٤٠ - ١٣٩٨/٠١/١٧
• I know a fine wine when I taste it.
من یه شراب خوب رو با مزه کردنش تشخیص می دم.76 | 1
even though١٢:٤٤ - ١٣٩٧/٠٨/١٥
• always listen to your heart because even though it's on your left side, it's always right.
همیشه ندای قلبتان را بشنوید، زیرا با اینکه در سمت چپ [بدنتان] قرار دارد، همیشه درست می گوید ( حق با اوست ) .255 | 5
quote١٩:٤٨ - ١٣٩٧/٠٨/١٢
• He quoted Shakespeare, hoping to impress her.
او از شکسپیر نقل کرد، به امید انکه وی ( مونث ) را تحت تأثیر قرار دهد.30 | 1
bagging١٥:٤٧ - ١٣٩٧/٠٥/٢٦
• He got a job bagging groceries.
او ( مذکر ) شغل یا پست بسته بندی مواد غذایی را گرفت.14 | 0