پیشنهاد‌های مهدی عباس پور (٢١٦)

بازدید
٨١
تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

حساسیت به خرج دادن ، موشکافی کردن، اهمیت دادن بیش از حد، مته به خشخاش گذاشتن و. . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

بنا یا جاذبه طبیعی یا تاریخی برجسته ای ، که به راحتی قابل رویت باشد و به عنوان نمادِ آن منطقه باشد. مانند برج میلاد یا میدان آزادی در تهران.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

روبرو شدن ، کنار آمدن ، سر و کله زدن، درگیر شدن ، گلاویز شدن ، از پس چیزی برآمدن، همچنین: cope with _ deal with _ confront _ tackle

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٥

blink : پلک زدن، چشم بر هم زدن wink : چشمک زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

عالی، آفرین، ایول way to go excellent

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

صاحب نظر = صائب نظر شخصی تیزبین و کاردان که دارای آگاهی بالا و نقطه نظرات صریح و بحق در مسائل بخصوص است.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٤

۱_بلوف زدن، لاف زدن، قپی آمدن و. . . . = boast _ bluff ۲_خودنمایی کردن ، پز دادن، به رخ کشیدن و. . . . = flaunt _ show off _ boast

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

با دلیل و منطق توجیه کردن، دلیل تراشیدن ، منطقی جلوه دادن و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

report to شخصی را معرفی کردن ( برای کار یا انجام وظیفه )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

بی برو برگرد، بی چون و چرا، قطعا، مسلما، اکیدا، مطلقا و. . . . همچنین : definitely , outright

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

نوشیدنی ( هر نوع نوشیدنی سرد یا گرم ، الکلی یا غیر الکلی _ بجز : آب و دارو )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

ریشه ، بن ، مصدر

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠

defending champion مدافع عنوان قهرمانی

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٣

( همان referee ) اسم : داور فعل : داوری کردن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

۱_متکی بودن به ، تکیه کردن به و. . . . ۲_ فشار وارد کردن به ، تحت فشار قرار دادن ، تهدید کردن و. . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

تحت اللفظی : تکیه کردن بر نِی شکسته. یعنی به چیزی غیر قابل اعتماد متکی بودن.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٦٢

این دوتا رو اشتباه نگیرید👇 فعل : envelop اسم :envelope

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٧

بعنوان فعل : ( معمولا با with ) همنشینی کردن، همنشین شدن، معاشرت کردن، نشست و برخاست کردن و. . . . همچنین : ( assort ( with

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

رک و راست، بی پرده، صریح و. . . . . همچنین : plain plainspoken direct candid blunt straight stark genuine frank explicit

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

مناسب ، شایسته ، بجا ، مطرح مربوط، مربوطه ( همچنین: respective ) مطابق ، همخوان

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٩

امیدوارانه، خوشبینانه، انشاالله ، به امید خدا

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

از خود دفاع کردن ، با کسی به طور فیزیکی مقابله کردن، ( در دعوا و زد و خورد ) پیروز شدن، از پس کسی بر آمدن. .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

حرص کسی را در آوردن کسی را مسخره کردن کسی را عصبانی کردن سر به سر کسی گذاشتن کسی را کفری کردن کسی را تحریک کردن روی اعصاب کسی رفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٦

پسوند : مانند، گونه ، طور و. . . مثلا : اشرافی مآب= اشرافی گونه ، اشرافی طور ، اشرافی مانند .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

1_ کسی که خودش وسیله ای را بِراند ( اسب ، موتور سیکلت، دوچرخه و. . . . ) a traveler who actively rides a vehicle ( as a bicycle or motorcycle ) م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

قلق چیزی را آموختن در کاری حرفه ای شدن نحوه کار را یاد گرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

محبوب ، سر زبان افتاده، رایج ، باب ، مد روز و. . . . صفت : trendy اسم : trend

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

عقیده ، اصول بدوی و پایه مشابه : creed , doctrine

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٣

قمه ، قداره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٠

دُگم : عقیده ای خشک، که هیچ شک و انتقاد و نقضی بر آن پذیرفته نشود.

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

noun: مجموعه، عقده و. . . . . adj :پیچیده = complicated

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧٥

hani عزیز ، اطلاعات غلط رو خودت میدی که فکر میکنی معانی کلمات، به همونایی که تو کلاس زبانتون میگن محدود میشه. از پرکاربرد ترین معانی skip : نادیده گ ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١١

شیرینی، کیک، پیراشکی ( حتی پیراشکی های غیر شیرین )

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٩

otherwise

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

!!!!you've outdone yourself از همیشه بهتر بودی. 👍

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

تحکیم کردن، پابرجا کردن، استوار کردن همچنین: nail down _ solidify

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

رجوع، ارجاع ، بازگشت ، اشاره

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

در متن، در بافت، همچنین: "بکار برده شده" یا "بکار رفته" هم بنظر من، میتونه معادل خوبی باشه. ضمناً ممکنه، مقصود ما نه لزوماً متن یا نوشتار، بلکه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٨

این فعل در حالات "simple past" و "past participle"، هم به صورت quit و هم به صورت quitted ( نادر ) بکاربرده میشود. در اصل استفاده از quit بجای quitt ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

liqueur رو با liquor اشتباه نگیرید. اولی، معمولا نوع خاصی از مشروبه که شیرین و غلیظ و قویه. ولی دومی، عموما به "مشروب" اطلاق میشه. ضمنا تلفظشون در ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٧

پخته شده با خرده های نان یا پودر سوخاری

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٤

فضول، فضولانه، مزاحم، ناخوانده، آزاردهنده، بی ادبانه و. . . . .

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٥٥

تلقی شدن، بنظر رسیدن، تعبیر شدن = be construed , be received

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

گله و شکایت کردن، غر زدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨٧

درود. ببینید این کلمه دو تا کاربرد مهم داره. اولی به معنی "هنوز" ؛ که در آخر جمله میاد. تفاوتش با Still اینه که : still در جملات مثبت ( و پرسشیِ م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٤

بیرون بَر . one coffee to go, please یه قهوه لطفا، ( با خودم ) می بَرم.

پیشنهاد
٣٢

overall all in all collectively utterly totally

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

سراغِ چیزی ( موضوعی ) رفتن، به چیزی پرداختن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

اصل مطلب، لب کلام همچنین : crux, gist, heart , core

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

هر چه پیش آید خوش آید، هر چه بادا باد ( ( همچنین:come what will ) )