پیشنهادهای علی اصغر سلحشور (٦٧٢)
به شدت، به طور جدی، به صورت فعال
نوشته دار، مکتوب، نوشته شده
مغ، موبد، روحانی برگزار کننده مراسم آیینی در دین زردشتی
مُغ، موبد
آیین
روایت کردن، تفسیر کردن
روایت کردن، تفسیر کردن
شمایل شناختی، شمایل شناسانه
چاپارخانه ( معنای قدیمی تر واژه ) برای نمونه Achaemenid Post Office: چاپارخانه های هخامنشی
جامه دار، خرقه دار، ملبس
طوق
گام بردارنده، قدم زننده، در حال پیاده روی
مجعد، فردار، در هم پیچیده
جاری کننده، جاری شونده، ریزش کننده، روان کننده
خدیو، سرور، بزرگ، شاه، پادشاه
fire altar: آتشدان fire temple: آتشکده
ژرف، عمیق، گود
جهان شمول، فراگیر، همگانی
رخبام، تزئینات سراسری لبه بام ساختمان
این کلمه که ریشه ایرانی دارد به معنای سکو و صفحه است
با to به معنای متمایل به
گام برداشتن، قدم زدن، در صف حرکت کردن، به صورت ردیفی حرکت کردن
دانه ای، مهره مانند
مناسک آیینی
چکیده شده، چکیده وار
پدیدار شدن، نمایان شدن، آشکار شدن
گَوو در زبان لری بختیاری به معنی برادر
تکه، قطعه ( ابزار و شیء )
تاریخگذاری
دژم، شرزه
ناموجود
موسوم به
بسترسازی مقدمه سازی
پژوهش علمی
هماهنگ کننده سازگار کننده وفق دهنده
خدای نام
طبق سنت بر اساس عرف موجود
بازنمایی نادرست
هم اندیشی
بیان، زبان به عنوان نمونه: visual vocabulary: بیان بصری یا musical vocabulary: زبان موسیقیایی
ترکیب آمیزش تلفیق
در حال جست و خیز
با هم توامان با همدیگر
کژدم - مردها یا گیرتابلولوها ( کژدم مردها بر هنرهای دیداری و بصری مانند نقوش برجسته، مهرها و غیره در دنیای باستان و به ویژه شرق نزدیک پدیدار شده اند ...
دافع نیروهای شرور دافع چشم بد دافع نیروهای اهریمنی
خاطر نشان کردن اشاره کردن بیان کردن ابراز داشتن
glyptic
بلند و دراز
وقفی و پیشکشی
گستره