shekel

/ˈʃekl̩//ˈʃekl̩/

معنی: شکل، واحد وزن و پول بابل قدیم
معانی دیگر: (یهودیان و بابلی های باستان - یکان وزن برابر با حدود نیم اونس) شکل، (یهودیان باستان) سکه ی طلا یا نقره به وزن نیم اونس، (یکان اصلی پول اسرائیل) شکل

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: the chief monetary unit of Israel, equaling one hundred agorot.

(2) تعریف: a gold or silver coin used esp. by the ancient Hebrews.

جمله های نمونه

1. The shekel traded at 1230 to the dollar on Friday, compared to 1210 to the dollar Thursday.
[ترجمه گوگل]هر دلار در روز جمعه به قیمت 1230 در مقایسه با روز پنجشنبه 1210 به ازای هر دلار معامله شد
[ترجمه ترگمان]شکل در برابر دلار در روز جمعه با قیمت برابر با دلار در روز جمعه به دلار معامله کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The shekel does not trade on Sunday.
[ترجمه گوگل]شیکل در روز یکشنبه معامله نمی شود
[ترجمه ترگمان]شکل روز یکشنبه تجارت نمی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Some 79 million shekels, or $ 2 million, of shares traded.
[ترجمه گوگل]حدود 79 میلیون شیکل یا 2 میلیون دلار از سهام معامله شد
[ترجمه ترگمان]حدود ۷۹ میلیون شکل (۲ میلیون دلار)و یا ۲ میلیون دلار معامله شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Mighty princes can afford to pay four hundred shekels for a cave and a field.
[ترجمه گوگل]شاهزادگان توانا می توانند چهارصد مثقال برای غار و مزرعه بپردازند
[ترجمه ترگمان]شاهزادگان بزرگ می توانند برای یک غار و یک زمین برای چهار هزار روبل پول بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The value of the shekel was allowed to shift by percent above or below the new median rate.
[ترجمه گوگل]ارزش مثقال اجازه داده شد تا درصدی بالاتر یا پایین تر از نرخ متوسط ​​جدید تغییر کند
[ترجمه ترگمان]مقدار شکل برای تغییر تا درصد بالاتر یا پایین تر از نرخ میانه جدید مجاز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Cahn made a few shekels on the deal.
[ترجمه گوگل]کان در این معامله چند شیکل به دست آورد
[ترجمه ترگمان]Cahn چند هفته ای میشه که باهاشون معامله کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. So a seah of flour sold for a shekel, and two seahs of barley sold for a shekel, as the Lord had said.
[ترجمه گوگل]پس همانطور که خداوند فرموده بود، یک دریای آرد به یک مثقال و دو دریای جو به یک مثقال فروخته شد
[ترجمه ترگمان]پس از آن مقداری آرد به شکل یک شکل به فروش رفت و دو تکه جو جو به شکل یک شکل به فروش رسید، همان طور که خداوند گفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. So how much would a shekel be worth today?
[ترجمه گوگل]پس امروز یک مثقال چقدر می ارزد؟
[ترجمه ترگمان]بنابراین چند شکل ارزش امروز چقدر خواهد بود؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. I've have the quarter of a shekel silver, that you could give him.
[ترجمه گوگل]من یک چهارم مثقال نقره دارم که می توانید به او بدهید
[ترجمه ترگمان]من یک چهارم نقره shekel دارم که تو می تونی بهش بدی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Power costs around half a shekel, or 15 cents, a kilowatt-hour and feed-in tariffs have recently dipped below 2 shekels.
[ترجمه گوگل]هزینه برق حدود نیم مثقال یا 15 سنت، یک کیلووات ساعت و تعرفه های خوراک اخیراً به زیر 2 مثقال کاهش یافته است
[ترجمه ترگمان]قیمت برق حدود نصف شکل، یا ۱۵ سنت، یک کیلووات ساعت و تعرفه های مربوط به تغذیه، اخیرا زیر ۲ شکل (۲ شکل)کاهش پیدا کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He gave Samuel thequarter shekel of silver, but Samuel refused to take it.
[ترجمه گوگل]او به ساموئل مثقال نقره داد، اما ساموئل از گرفتن آن امتناع کرد
[ترجمه ترگمان]او به ساموئل thequarter شکل نقره داد، اما ساموئل از قبول آن امتناع ورزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. This half shekel is an offering to the Lord.
[ترجمه گوگل]این نیم مثقال هدیه ای برای خداوند است
[ترجمه ترگمان] این نیمه \"shekel\" یه پیشنهاد به خداست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. What's a shekel worth today?
[ترجمه گوگل]یک مثقال امروز چه ارزشی دارد؟
[ترجمه ترگمان]امروز چه ارزشی داره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Ephron has told him the land is worth four hundred shekels.
[ترجمه گوگل]افرون به او گفته است که ارزش زمین چهارصد مثقال است
[ترجمه ترگمان]Ephron به او گفته که این سرزمین به قیمت چهارصد روبل می ارزد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. The silver has to be weighed out, all four hundred shekels of it, and indeed it is.
[ترجمه گوگل]هر چهارصد مثقال نقره باید سنجیده شود و در واقع همینطور است
[ترجمه ترگمان]این نقره باید هر چهار صد روبلی از آن را پر کند و در حقیقت هم همین طور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکل (اسم)
likeness, figure, form, image, facet, rank, formation, shape, configuration, hue, gravure, vignette, medal, schema, shekel

واحد وزن و پول بابل قدیم (اسم)
shekel

انگلیسی به انگلیسی

• coin and monetary unit of israel; silver coin of the ancient hebrews

پیشنهاد کاربران

بپرس