تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوردن تا ته، بلعیدن، ته چیزی را درآوردن باور کردن، پذیرفتن بدون چون و چرا غرق لذت شدن، کیف کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

adj. Slang term meaning good looking, stylish or cool. خوش قیافه، خوش تیپ، خفن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

رو دست کسی بلند شدن چیزی را از جلوه انداختن آبروی کسی را بردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با افاده راه رفتن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر کردن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

تحقیر کردن، گستاخانه خندیدن

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

له کردن، فشار دادن chiefly US, informal to press ( something, such as food ) into a pulp or a flat shape : SQUASH, MASH به زور جا دادن، چپاندن c ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

صندلی مسافرتی صندلی تاشو سفر صندلی کمپینگ

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

با توجه به معنی فعلش در فرهنگ هزار، معنای خارش هم داره، همون حس خارش یا قلقلک

پیشنهاد
٠

دوستی یعنی همین دوستی برای همین روزهاست/برای همچین موقع هاست دوستی به درد همینها / همین روزها/ همچین مواقعی می خوره

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سخت کوش

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گاهی، گهگاهی، گاه گداری، هرازگاهی، هر چندوقت یکبار

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هم زمانی، پیشآمد

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترشرویی کردن بداخلاقی کردن آه و ناله کردن شکایت کردن نق زدن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معمولا بصورت ( brum brum ) می آید و می تواند قام قام، غام غام و معنا شود ( Child's play idiom expressing the sound of a vehicle )

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

خیلی زود در چشم بهم زدنی تا بجنبم very quickly or soon We'll be there before you know it The game was over before I knew it

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چوب موازنه، چوب تعادل

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

( در موردعضلات ) گرم کردن I jump up and down to loosen my leg muscles بالا و پایین میپرم تا عضلات پاهایم را گرم کنم نرمش کردن، خود را گرم کردن loose ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تفکر رشد ذهنیت رشد نگرش رشد طرز فکر رشد

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

زاویه دار، ناموزون، ناهموار ( اندام ) بی قواره، قناس، تکیده، استخوانی ( رفتار ) خشک، نساز، نچسب، نافرهیخته

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

پرخطر، پرمخاطره، خطرناک

پیشنهاد
٢

غافلگیر شدن مواجه شدن با شرایطی که انتظارش را ندارید

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
١

( به طنز ) نابغه، مخ

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزاحم، مایه ی دردسر، آزارنده کسالت بار، طاقت فرسا، ملالت بار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مرید، هوادار، طرفدار

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به طرز فجیعی، به نحو وحشیانه ای، بی رحمانه

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بی خبر، یهویی، فوری

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

سم، سمی چیز مضر، چیز ویرانگر، مایه فساد ( محاوره ) غذای کوفتی، غذای زهرماری، کوفت، زهرمار ( عامیانه و به شوخی ) مشروب، دوا، تلخ آبه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٣

the same همین. . . . همین طور. . . همین کار . . . "I am sure she would do as much for me" مطمئنم او هم برایم همین کار را می کند "Mom told me as m ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

با هیجان با شور و حرارت

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بدخواهانه، با بدخواهی، با بدجنسی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بدخواه، بد اندیش، بدجنس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

بپر بپر کردن تند و تند بالا و پایین پریدن ( دقیقا مثل بپر بپر بچه ها وقت بازی )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نفس عمیق کشیدن ( از شادی یا لذت ) آه کشیدن ( از غم یا خستگی ) زوزه کشیدن باد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

زنده نگه داشتن، تداوم بخشیدن و حفظ کردن ( حیات )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در جایگاه فعل: 1. کور کردن 2. ( در مورد نور و . . . ) چشم را زدن 3. چشم کسی را بستن، غافل کردن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

با بدجنسی، با پستی با وقاحت، با بی شرمی به طرزی ناخوشایند یا زننده

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

1. کار دائمی، کار همیشگی و مادام العمر 2. حاصل عمر، ثمره زندگی، حاصل یک عمر تلاش و زحمت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

مرموز، اسرار آمیز، مافوق طبیعی supernatural - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - رعب انگیز، هراس انگیز، وحشتناک weird and frightenin ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٥

1. کمی، اندکی 2. به طور نامشخص یا مبهم 3. به زحمت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

نمی دانم چی چی نمی دانم کی کی موقع فراموش کردن نام یا ویژگی کسی یا برای خودداری از اشاره به ان استفاده میشه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٧

( جانوران، گیاهان ) اجتماع، دسته، گروه a colony of crows یک دسته کلاغ

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

خرت و پرت، زلم زیمبو جواهر ارزان قیمت اسباب بازی anything of trivial value هر چیز کم ارزش و کم اهمیت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

از چنگ درآوردن چیزی را با مکر و حیله از چنگ دیگری درآوردن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

بسیار. . . به مقدار زیاد. . . قبل از صفت در جایگاه تشدیدکننده یا intensifier هم میاد Decidedly means to a great extent and in a way that is very o ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

عالی، کامل، درست و حسابی، جانانه

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به نرمی به آرامی با آرامش

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٤

با آرامش، با خونسردی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

آدم عتیقه آدم نامتعارف و عجیب و غریب

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

ابدا عمرا به هیچ وجه