پیشنهادهای زهرا کابلی (١١٧)
آدم عتیقه آدم نامتعارف و عجیب و غریب
ابدا عمرا به هیچ وجه
تمام هم و غم خود را صرف چیزی کردن
با عجله انجام دادن کسی را هول کردن و وادار به عجله کردن
معادل بارقه . . . . در بارقه ی امید
بارقه، پرتو، کورسو مثلا بارقه ی امید، پرتو امید، کورسوی امید برای Sliver of Hope
sliver of hope
سر کسی شیره مالیدن، زبلی بیشتری نشان دادن، کلک زدن، زرنگ بازی بیشتری دراوردن
مرکب سواری هر حیوانی که سوارش شوند مثال: The soldier scowled menacingly as his steed bore down on them در این متن از یک داستان. . . . سرباز یک آد ...
روبروی هم قرار گرفتن. . . دشمنی کردن با هم. . . با هم در افتادن
. adj بدون جلب توجه دیگران، پنهانی . adv بی آن که توجه کسی را جلب کند، پنهانی، یواشکی
چرک گرفته، کثیف و نشُسته، زشت و زننده
کوه یخ یخ شناور
محوطه
اعتماد داشتن اطمینان کردن
نظر تصمیم نتیجه گیری
( ابر ) نازک و کمرنگ
در جایگاه فعل: به سختی راه خود را باز کردن به چالش طلبیدن در افتادن
تیغ، تیغه، دستگاه برش
خردکن
حواس جمع بودن حواست حسابی جمع باشد
چند پا چند دست limb عضو بدن
مقاومت کردن
رکورد زدن پیشی گرفتن
to be trifled with دست کم گرفته شدن
مزرعه پرورش سبزیجات
نیروی کمکی
رها کردن آزاد کردن از بند
آتش دان
مزیّن به
با حرف شنوی با سر به راهی
روی اعصاب روی مخ
جان به لب رسیدن
شرابه دار منگوله دار
محفظه گرد و غبار جاروبرقی
ابر توفان زا
چشم های متحرک ( عروسک ) در wobbly eyes
قراضه
با شادی با خرسندی
ضد حال خورده
جلوی جمع، در حضور دیگران
با عصبانیت، با خشونت
آشفته بازار
با شور و شوق
با صبر و حوصله
با صدای جیغ مانند حرف زدن جیغ جیغی حرف زدن
پُر انگیزه
برای انجام کاری لحظه شماری کردن
واقع در . . .
در واقع، در حقیقت