outdo

/ˌɑːwtˈduː//aʊtˈduː/

معنی: شکست دادن، بهتر از دیگری انجام دادن
معانی دیگر: بهتر کار کردن، دست دیگران را از پشت بستن، جلو زدن

بررسی کلمه

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: outdoes, outdoing, outdid, outdone
• : تعریف: to do more or better than; surpass or exceed.
مترادف: exceed, excel, outclass, outmatch, surpass, top, transcend
مشابه: ace, beat, best, better, break, cap, eclipse, outreach, outshine, overcome, overshadow, overtop, whip, worst

جمله های نمونه

1. outdo oneself
1- سخت کوشیدن 2- از همیشه بهتر بودن

2. Both sides have tried to outdo each other to show how tough they can be.
[ترجمه گوگل]هر دو طرف سعی کرده اند از یکدیگر پیشی بگیرند تا نشان دهند که چقدر می توانند سرسخت باشند
[ترجمه ترگمان]هر دو طرف سعی کرده اند از یکدیگر پیشی بگیرند تا نشان دهند چقدر می توانند سخت باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Sometimes small firms can outdo big business when it comes to customer care.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات شرکت‌های کوچک می‌توانند از کسب‌وکارهای بزرگ پیشی بگیرند، وقتی صحبت از مراقبت از مشتری به میان می‌آید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات، شرکت های کوچک می توانند در هنگام رسیدگی به مراقبت مشتری از کسب وکار بزرگ پیشی بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. He always tries to outdo everybody else in the class.
[ترجمه امیری] او همیشه سعی میکنه در کلاس از همه بهتر باشه
|
[ترجمه گوگل]او همیشه سعی می کند از همه افراد کلاس پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]اون همیشه سعی می کنه که از دست بقیه تو کلاس برداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Every clansman was determined to outdo the Campbells in display, and looked to his finery.
[ترجمه گوگل]هر طایفه ای مصمم بود که از کمپبل های نمایش داده شده پیشی بگیرد و به تزئینات او نگاه کرد
[ترجمه ترگمان]هر clansman مصمم بود از کمبل ها جلو بگیرد و به زرق و برق خودش نگاه کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Each regiment tried to outdo all others in its appearance and its marching.
[ترجمه گوگل]هر هنگ سعی می کرد در ظاهر و راهپیمایی خود از همه هنگ ها پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]هر هنگ سعی می کرد که از دست همه در ظاهر و رژه خود دست بردارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Kids always try to outdo each other in attracting the teacher's attention.
[ترجمه گوگل]بچه ها همیشه سعی می کنند در جلب توجه معلم از یکدیگر پیشی بگیرند
[ترجمه ترگمان]کودکان همیشه سعی می کنند در جلب توجه معلم از یکدیگر پیشی بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Each state seems to be trying to outdo its neighbors in cutting health services.
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد هر ایالت در تلاش است تا از همسایگان خود در کاهش خدمات بهداشتی پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که هر کشوری می کوشد تا در کاهش خدمات بهداشتی از همسایگان خود پیشی بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These sons are in turn strong and outdo other weaker male offspring to reproduce - thus ensuring survival of the fittest and of the family line.
[ترجمه گوگل]این پسران به نوبه خود قوی هستند و برای تولیدمثل از دیگر فرزندان پسر ضعیف تر پیشی می گیرند - بنابراین بقای قوی ترین ها و خانواده را تضمین می کنند
[ترجمه ترگمان]این پسران به نوبه خود قوی هستند و از دیگر پسران ضعیف تر در مقابل تولید مجدد پیشی می گیرند و بدین ترتیب بقای شایسته ترین و افراد خانواده را تضمین می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Holly: Not to outdo you, Taylor, but I have something to say, too.
[ترجمه گوگل]هالی: نه اینکه از تو پیشی بگیرم، تیلور، اما من هم چیزی برای گفتن دارم
[ترجمه ترگمان]از دستت بدم نمیاد، تیلور، اما من هم یه چیزی دارم که باید بگم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. He tried to outdo his opponents.
[ترجمه گوگل]او سعی کرد از حریفان پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]سعی کرد رقیب خود را شکست دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Competitive spirit is the desire to outdo running mates.
[ترجمه گوگل]روحیه رقابتی تمایل به سبقت گرفتن از همکاران است
[ترجمه ترگمان]روحیه رقابتی تمایل به شکست دادن mates است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Now it thinks it can outdo them.
[ترجمه گوگل]حالا فکر می کند می تواند از آنها پیشی بگیرد
[ترجمه ترگمان]حالا فکر می کنه که می تونه از them برداره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. That LeBron attempted to outdo him later in the week was nothing more than meaningless bravado, which the media ate up hook line and sinker.
[ترجمه گوگل]این که لبرون در اواخر هفته تلاش کرد از او پیشی بگیرد، چیزی جز جسارت بی‌معنی نبود که رسانه‌ها آن را به خطر انداختند
[ترجمه ترگمان]آن کار لی بورن سعی کرد در اواخر هفته از او پیشی بگیرد، چیزی نبود جز خودستایی بی معنا که رسانه ها آن را به سر قلاب و sinker می خوردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

شکست دادن (فعل)
crush, smash, checkmate, floor, worst, drub, trounce, skunk, defeat, vanquish, outdo, smite

بهتر از دیگری انجام دادن (فعل)
outdo

انگلیسی به انگلیسی

• surpass, excel
if you outdo someone, you are more successful than they are at a particular activity.
you use the expression not to be outdone to say that someone does something because they want to prove that they are better than or just as good as someone else.
see also outdid.

پیشنهاد کاربران

غلبه کردن
غالب شدن
غلبه کردن
رکورد زدن
پیشی گرفتن
به این منظور اشاره داره که یک کاری رو بهتر از بقیه انجام بدی - یا خودمونی بگم، گل کاشتن تو کاری.
She's a great cook, but she really outdid herself this time. The meal was wonderful
she really outdid herself یعنی "واقعا دبگه گل کاشت اون ( دختره ) " با آشپزیش
outperform = exceed= outdo = outstrip = surpass
عملکرد بهتری داشتن

بپرس