دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
له کردن، فشار دادن chiefly US, informal to press ( something, such as food ) into a pulp or a flat shape : SQUASH, MASH به زور جا دادن، چپاندن c ...
صندلی مسافرتی صندلی تاشو سفر صندلی کمپینگ
با توجه به معنی فعلش در فرهنگ هزار، معنای خارش هم داره، همون حس خارش یا قلقلک
دوستی یعنی همین دوستی برای همین روزهاست/برای همچین موقع هاست دوستی به درد همینها / همین روزها/ همچین مواقعی می خوره
سخت کوش
جدیدترین ترجمهها
منتظر شنیدن همچین چیزی بودم، و غافلگیر نشدم.
مبتلایان به این بیماری دچار تنگی نفس می شوند
چشمش را بر روی حقیقت در مورد همسرش بسته است
در حادثه ای در آزمایشگاه نابینا شده بود
جدیدترین پرسشها
دوستان We walk in two lines اگر در مورد فقط دو نفر باشه، چی معنا بشه بهتره؟ کنار هم راه رفتن؟ به موازات هم راه رفتن؟ یا چی؟ اگه چندین نفر باشن احتمالا "در دو صف" معنا بشه، ولی من همون مورد اول رو سوال دارم، یعنی وقتی گوینده منظورش خودش و نفر دومی هست.
دوستان دنبال معادل فارسی بهتری بجای " در عرض /ظرف چند دقیقه" هستم.
آیا منبع آنلاین برای همایندهای فارسی سراغ دارید؟
در این جمله میتونم معادل arch رو کمانه کردن در نظر بگیرم؟ پیشنهاد دیگه ای دارین؟ درحالی که کمانه کردن کمی معناش متفاوته و اصابت و برگشت چیزی را معنا میده. A black shape arched upwards from the ground and came speeding towards them