پیشنهادهای زهره مرصوص (١٢٥)
فردگرایی ( رجوع شود به ( individualism )
( چیزی را ) پر قدرت شروع کردن
کاروبار
تمنا
از همه نظر، از هر لحاظ
آزار روانی، سوءاستفاده ی عاطفی نوعی سوءاستفاده است که توسط یک فرد به یک فرد دیگر اعمال می شود و ممکن است منجر به آسیب روانی، از جمله اختلال اضطراب، ک ...
دچار تشخیص اشتباه شدن
( با K بزرگ ) حضرت داوود
سواد رابطه
در گرو چیزی بودن
( با کسی ) سرسنگین شدن
درِ کونی
چهارخانه پیچازی
ترتیب کارها را دادن ( برای شروع چیزی )
( ورزش ) بازی دوستانه
( حرف ) بلغور کردن
دردسر
( در ورزش ) وقت کُشی
مثل برق وباد گذشتن
( چیزی که ) حرف نداره!
حالا این که چیزی نیست
بازیکن ذخیره
حساب شده
مثل آب خوردن
دست بر قضا
( وسط جمله ) . . . که شاید . . . and be fully prepared if things don't go the way you thought. کاملاً خودتان را آماده کنید� که شاید� اوضاع آن طوری ...
( خود را ) در انداختن ( با چیزی یا کسی )
توی ذوق ( کسی ) زدن
فهرست کردن
حالا حالاها
در همین راستا
یکی از رفتارهای معمول که با عنوان همانندسازی ( Mirroring ) شناخته می شود، مدت زیادی است که مورد مطالعه روان شناسان قرار گرفته است. ما معمولا از حالات ...
( شواهد ) تأییدی
سوگیری تأییدی
زور زدن
چسبیدن ( به چیزی )
کمک گرفتن برای حل یه مشکل، اونو سریعتر حل میکنه
در ظاهر امر، در ظاهر
روزنویس
رذلانه
خودصیانتی
تازه وقتی که
خزان زده
کاجستان
عملاً در عمل
مخففِ High Maintenance Female زنِ سرکش - زنِ متمرد
A Noise Denoting Scorn or Dissatisfaction ( as an interjection like "hmph" )
ترگل ورگل
بگی نگی
وانگهی
ساییده شده
تاخت زدن
تو گفتی، گویی
دوکی شکل
گُرده
کِیف کردن - خوش داشتن
کبود - کبودفام
اشتباه از آب در آمدن
( شخص ) خودش را جمع و جور کردن - ( سلامتی ) مثل روز اول شدن
حالا که اینطوره
( چشم ) کم سو، ضعیف
روی شانس بودن
از روی ادب - به حکم ادب
تیراندازی؛ تیر و تفنگ، جنگ و دعوا، بزن بزن، درگیری؛ ( فوتبال و غیره ) ضربه آزاد، ضربه پنالتی
شهرت جهانی
همه شون برای من یکیه فرقی نداره
کسی را فریب دادن که . . . کسی را گول زدن که . . .
پیامد ( چیزی ) بودن تابع ( چیزی ) بودن
تمام عیار
بیهوده - بی اثر - باد هوا
پیمودن
اگر بر دیدۀ مجنون نشینی، به غیر از خوبی لیلی نبینی علف باید به دهان بزی شیرین بیاید ( فرهنگ معاصر )
هجوم به بانک ها ( برای خالی کردن حساب ها )
مهارناپذیری
بازدارنده
مظهر فضیلت
مظهر زیبایی - نماد زیبایی
دست بالا گرفتن
کِرم صدفی - کِرم شمع
خود را در کاری آزمودن - زور خود را زدن
با افتخار تقدیم می کند
استیصال
ببینی . . . .
درست همین کم بود!
تالار مشاهیر
دل به دریا زدن
زبان بسته، حیوان، ( آدم ) جیره خوار، آلت دست، دست نشانده
به کسی باوراندن که . . . ، کسی را متقاعد کردن که . . . ، به کسی وانمود کردن که . . . .
دستمال مرطوب کودک
قضایا را وارونه دیدن - خیار را از ته گاز زدن
واحد مراقبت ویژۀ نوزادان
درخواست کمک کردن
مشفقانه
به کسی ابراز عشق کردن - ( با کسی ) عشق بازی کردن - معاشقه کردن - ( با کسی ) همخوابه شدن - ( با کسی خوابیدن )
شماس - خادم ( کلیسا ) - متولی ( کلیسا )
راهبۀ اعظم - رئیس صومعه
کلاه سر کسی گذاشتن - کسی را تلکه کردن - گوش کسی را بریدن
ماهی دد - دد ماهی - ماهیان زنده خوار یعنی ماهیانی که از ماهیان دام و یا سایر جانداران آبزی تغذیه می کنند.
مخزن کربن
موقعیت را روشن کردن
پنگوئن صخره پر
الله مع الجماعه - خدا با جماعت است - سلامت در جماعت می توان یافت
تا خرخره خوردن - خود را خفه کردن
موفقیت چشمگیر
سد جزیره ای - سد ساحلی ( میلۀ ماسه ای )
شیرۀ کسی/چیزی را کشیدن - رسِ کسی/چیزی را کشیدن - آب ( پرتغال یا غیره ) کشیدن - عصارۀ ( پرتغال یا غیره ) کشیدن
شب قطبی ( که بیش از 24 ساعت طول می کشد )
جنون ( حرص ) غذا
از خود پذیرایی کردن - دلی از عزا در آوردن
کبوتر دریایی دودی
سردخانه ای
قورباغۀ چوبی (
خونسرد، بی خیال، خوش خوشان
ترسناک، تنش زا
پیش تاختن - جلو رفتن
دست به کار شدن
به چیزی پایبند ماندن، روی چیزی پافشاری کردن، به چیزی وفادار ماندن
( حساب ) صاف شدن، صاف کردن، بی حساب شدن
( روانشناسی ) راز همراهی - اشتراک رمزی ( اشاره به نوعی پیوند غیرمعمول و روانی با اوبژه ها، که طی آن سوژه قادر به تفکیک پیوند خود با اوبژه نمی باشد )
( محاوره ) [شخص] سرحال، سردماغ، قبراق، کوکِ کوک؛ [دستگاه] سالم، درست، بی عیب، بی نقص
جوانی ( معمولاً دهۀ 20 و 30 سالگی )
چشم تنگ ( اصطلاحی توهین آمیز برای توصیف مردمان آسیایی )
( چشم ) باریک و کشیده
( در مکتب روانشناسی یونگ ) آنیموس ( جنبهٔ مردانهٔ شخصیت یک زن )
وج، اگیر ترکی یا سوسن صغیر با نام علمی Acorus calmus نوعی گیاه خودرو است که در کنار رودخانه ها و جریانهای آب می روید ( از ویکیپدیا )